17 december, 2010
16 december, 2010
عاشورا
07 december, 2010
فیلم جهان در نقطه ها
24 november, 2010
عید غدیر مبارک
02 november, 2010
نگاهی کوتاه به فیلم غریبه
فیلم غریبه ساخته میریام فاسبندر و ساخت آلمان و محصول 2010 است
فیلم در مورد انتقام های فامیلی یا شرافتی است که در بیشتر در کشورهای شرقی بوقوع می پیوندد
با اینکه این فیلم اولین ساخته کارگردان است در 37 جشنواره بین المللی فیلم گنت – بلژیک جایزه بهترین فیلم را زا آن خود کرده است(که البته حقش هم بود) بسیار خوش ساخت است و فلیمبرداری زیبائی دارد
کشش و تنش در آن بشکلی است که تا آخر فلیم می کشاندت و آخر با صحنه زیبائی به پایان می رسد
فیلم خوبی است و باید آن را دید
یا علی
19 oktober, 2010
تولد امام رضا ( علیه السلام
13 oktober, 2010
روشندلان
دوستان و آشنایان عزیز
مقدمات فیلم تقریبا تمام شده است
این فیلم می خواهد تلاش کند که نشان دهد چقدر از دنیا توسط روشندلان(نابینایان) با کمک خط بریل دیده می شود. برای اینکه توسط این الفبا روشندلان اطلاعاتی درباره طبیعت، وسایل و علم دریافت می کنند که توسط چشمانشان نمی توانند.
ما تلاش می کینم توسط ترجمه این الفبا به تصویر کمی بیشتر آشنا شویم با روشندلان.
ولی هنوز یک مشکل هست، ما پول نداریم.
نترسید، بر اساس پیشنهاد یکی از دوستان طرح جالبی به ذهنم رسید.
دوستان می توانند بلیط این فیلم کوتاه را قبل از ساخته شدن آن تهیه کنند. فیلم که حاظر شد، شما یک میل با تاریخ نمایش فیلم را دریافت می کنید. قیمت هر بلیط 5 ایورو است و اگر کسی 50 ایورو یا بیشتر بپزدازد بجز بلیطی که دریاف می کند نامش هم در تیتراژ بعنوان کمک کننده مالی آورده می شود.
10 oktober, 2010
سفر چین
08 oktober, 2010
تولد حضرت معصومه (ع
02 september, 2010
سومین شب قدر
شب عفو است و محتاج دعايم................ز عمق دل دعائی كن برايم
اگر امشب به معشوقت رسيدی................خدا را در ميان اشك ديدی
كمي هم نزد او يادی ز ما كن.............كمی هم جای ما او را صدا كن
بگو يا رب فلانی رو سياهست.......دو دستش خالی و غرق گناه است
بگو يا رب توئی دريای جوشان....در اين شب رحمتت بر وی بنوشان
31 augustus, 2010
دومین شب قدر
29 augustus, 2010
اولین شب قدر
28 augustus, 2010
نگاهی کوتاه به کتاب موجودات خیالی- خورخه لوئیس بورخس
کتاب موجودات خیالی
نوشته خورخه لوئیس بورخس
این کتاب برگردان، احمد اخوت و چاپ نشر ماه ریز، سال 1373 در ایران است.
همان طور که از اسم کتاب مشخص است، کتاب در مورد موجودات تخیلی بحث می کند که زائیده ذهن انسان ها در طول قرن های متمادی هستند.
اولین چیزی که در مطالعه این کتاب به ذهن متبادر می شود این است که چرا این کتاب در ایران ترجمه و چاپ شده است.
خورخه لوئیس بورخس را کتاب خوان های با کتاب معروف هزار توهای بورخس در ایران می شناسند. نویسنده چیره دستی بود (1899- 1986) که با علم به نابینا بودن او، تصاویرش آنقدر گیراست که گاه آدم فکر می کند بورخس چهارتا چشم بینا داشته است.کتاب های دیگری هم از بورخس به فارسی ترجمه شده است (اطلس- الف و چند داستان دیگر- اولریکا و هشت داستان دیگر- کتابخانه بابل- ویرانه های مدور).
اما اینکه از نویسنده ای کتاب یا کتابهائی ترجمه شود، دلیل کافی برآن نیست که همه نوشته های او برای همه و در همه جا قابل استفاده است.
بعنوان مثال همین کتاب موجودات خیالی.
این کتاب برای خواننده ایرانی هیچ استفاده ای ندارد چرا که تقریبا هیچ کدام از موجودات نامبرده شده در این کتاب را ایرانی ها نمی شناسند چون این موجودات در ادبیات ایران نیامده اند.
آن یکی ، دو تا نام آشنا را هم که همه با آنها آشنائی دارند( مانند براق ، اسب حضرت محمد (ص) در شب معراج ) بدون آوردن منابع و ماخذ آورده است، در بعضی جاها از منابع اسلامی، حدیث ها و روایات صحبت می کند که درست به نظر نمی آیند ولی چون منبع آنها را اعلام نکرده است نمی شود صحت و سقم آنها را کنترل کرد.
دانستن توضیحات در مورد یک موجود ذهنی که هزاران سال قبل در یک شهر کوچک از کشور مکزیک(بعنوان مثال) توسط شخصی خلق شده چه استفاده ادبیاتی و معرفتی برای خواننده ایرانی بدنبال خواهد داشت؟
خیلی از این موجودات از اساطیر و متون قدیمی یهودی آمده اند که حتی نمونه این کتب و در دسترس خواننده ایرانی نیست(یعنی در تمام عمرش نمی تواند از آن خبر داشته باشد و حالا که خبر داره هم اتفاقی نمی افتد)
ترجمه و برگردان این کتاب دچار مشکلاتی است، اغلاط املائی و دستوری و یکدست نبودن نوشتار از این موارد است.
این کتاب می تواند برای خیلی ها در کتابخانه شخصی شان اعتبار بیاورد، اما قابل استفاده نیست.
به هر حال اگر به گفته خود بورخس گوش بسپاریم این کتاب خواندنی نیست. در پیشگفتار همین کتاب بورخس می گوید:
همانطور که همه می دانند، پژوهش درباره موضوع های بی فایده و غریب لذتی کاهلانه دارد. ما هنگام تالیف و ترجمه ایم کتاب از چنین لذتی بسیار بهره بردیم...(پیشگفتار، صفحه 9)
...........................
این کتاب به خواندنش نمی ارزد
یا علی
27 augustus, 2010
نگاهی کوتاه به فیلم هدف وحشی Wild Target
25 augustus, 2010
نگاهی کوتاه به کتاب مفتاح الفلاح - شیخ بهائی
کتاب مفتاح الفلاح نوشته شیخ بهائی و ترجمه علی بن طیفور بسطامی است
که ضمیمه ای به نام ( رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور ) به قلم آیت الله حسن حسن زاده آملی را همراه دارد
رساله نور علی نور نوشته خوبی است اما در این کتاب زیاد قابل استفاده نیست برای اینکه نویسنده دائما مطالب را به کتاب ها و نوشته های دیگری ارجاع می دهد که چون خواننده
در دسترس ندارد تا به آنها مراجعه نماید بنابر از این رساله استفاده زیادی نمی تواند بکند.
البته این می تواند چندین دلیل داشته باشد
اول: اینکه انتشاراتی از یاد برده است که خواننده ها می توانند همگی دانش جویان دروس حوزوی نباشند و علاقمندانی باشند که می خواهند استفاده ای ببرند پس لزوما به همه کتابهای ذکر شده دسترسی ندارند.
دوم: این رساله برای جای دیگری با مناسبت دیگری و شرایط دیگری و مخاطبینی دیگر تهیه شده است که حالا بعنوان مقدمه این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است
********
خود کتاب مفتاح الفلاح کتاب بسیار خوب و مفیدی است برای کسانی که می خواهند از عبادات و فریضه های خود کمال استفاده را بنمایند
حتی اگر کسی نتواند به همه این دستورات عمل نماید، اما مطالعه آن چشم را به گوشه های بسیار زیادی از این موارد باز می کند و انسان می تواند با یک نگاه باز دیگری به عبادات نگاه کند
به نظر این حقیر می توان این کتاب را بعنوان یک خودآموز و راهنما برای اعمال و عبادات روزانه استفاده کرد.
شاید بتوان آن را برای خود لیست کرد و به هر مقدار که وقت انسان اجازه داد به آن عمل کرد.
کتابی است بسیار جالب و مفید که خواند آن را به همه دوستان پیشنهاد می کنم
موفق باشید و التماس دعا
یا علی
18 augustus, 2010
درس زندگی 43
16 augustus, 2010
نگاهی کوتاه به فیلم نمک Salt
27 juli, 2010
تولد صاحب الزمان، حضرت مهدی بر همه مبارک باد
26 juli, 2010
شب های چراغ برات
18 juli, 2010
تولد حضرت سجاد
مناجات اميدواران
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به نام خداى بخشاينده مهربان
يا مَنْ اِذا سَئَلَهُ عَبْدٌ اَعْطاهُ وَاِذا اَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ وَاِذا اَقْبَلَ
اى كه هرگاه بنده اى از او درخواست كند دهدش و هرگاه چيزى را كه نزد او است آرزو كند بدان آرزو رساندش و چون بدو رو كند
عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَاَدْناهُ وَاِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلى ذَنْبِهِ وَغَطّاهُ وَاِذا
به مقام قرب و نزديكى خويشش ببرد و چون به آشكارى گناهش كند پرده بر گناهش كشد و آن را بپوشاند و چون بر
تَوَكَّلَ عَلَيْهِ اَحْسَبَهُ وَكَفاهُ اِلهى مَنِ الَّذى نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ
او توكل كند كفايتش كند و بسش باشد خدايا كيست كه بر درگاه تو بار اندازد و ميهمان نوازيت خواهد
فَما قَرَيْتَهُ وَمَنِ الَّذى اَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ فَما اَوْلَيْتَهُ اَيَحْسُنُ
و تو پذيرائيش نكنى و كيست كه مركب نياز خود به دربارت خواباند و اميد بخششت داشته باشد و تو احسانش
اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفاً وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواكَ مَوْلىً
نكنى آيا خوبست كه من نااميد از درگاهت باز گردم با اينكه جز تو مولايى را كه به احسان نامور باشد
بِالاِْحْسانِ مَوْصُوفاً كَيْفَ اَرْجُو غَيْرَكَ وَالْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ وَكَيْفَ
نشناسم چگونه به جز تو اميد داشته باشم با اينكه هر چه خير است بدست تو است و چگونه
اُؤَمِّلُ سِواكَ وَالْخَلْقُ وَالاْمْرُ لَكَ اءَاَقْطَعُ رَجاَّئى مِنْكَ وَقَدْ اَوْلَيْتَنى
به جز تو آرزومند باشم با اينكه خلقت و فرمان از آن تو است آيا براستى اميدم را از تو قطع كنم با اينكه تو
ما لَمْ اَسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ اَمْ تُفْقِرُنى اِلى مِثْلى وَاَنَااَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ يا
از فضل خويش به من عطا كردى چيزى را كه من درخواست نكرده بودم يا مرا بمانند خودم نيازمند سازى با اينكه من به رشته تو
مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ وَلَمْ يَشْقَ بِنَقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ كَيْفَ
چنگ زدم اى كه به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او و دچار بدبختى و عذاب و كيفرش نشوند آمرزش خواهانش چگونه
اَنْسيكَ وَلَمْ تَزَلْ ذاكِرى وَكَيْفَ اَلْهُو عَنْكَ وَاَنْتَ مُراقِبى اِلهى
فراموشت كنم با اينكه تو هميشه به ياد منى و چگونه از ياد تو بيرون روم با اينكه تو هميشه مراقب من هستى خدايا
بِذَيْلِ كَرَمِكَ اَعْلَقْتُ يَدى وَلِنَيْلِ عَطاياكَ بَسَطْتُ اَمَلى فَاَخْلِصْنى
من به ذيل كرمت دست انداختم و براى دريافت عطاهايت دامن آرزويم را گسترده ام پس مرا بوسيله يگانگى
بِخالِصَةِ تَوْحيدِكَ وَاجْعَلْنى مِنْ صَفْوَةِ عَبيدِكَ يا مَنْ كُلُّ هارِبٍ اِلَيْهِ
خالص خود خالص گردان و از زمره بندگان برگزيده ات قرارم ده اى كه هر گريخته اى به او
يَلْتَجِئُ وَكُلُّ طالِبٍ اِيّاهُ يَرْتَجى يا خَيْرَ مَرْجُوٍّ وَيا اَكْرَمَ مَدْعُوٍّ وَيا
پناه برد و هر جوينده اى به او اميد دارد اى بهترين مايه اميد و اى بزرگوارترين خوانده شده و اى
مَنْ لا يَرُِدُّ ساَّئِلَُهُ وَلا يُخَيَِّبُ امِلَُهُ يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ وَحِجابُهُ
كسى كه خواهنده اش را دست خالى باز نگرداند و آرزومندش را نوميد نسازد اى كه درگاه او به روى خوانندگانش باز و پرده اش
مَرْفُوعٌ لِراجيهِ اَسْئَلُكَ بِكَرَمِكَ اَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ مِنْ عَطاَّئِكَ بِما تَقِرُّ بِهِ
براى اميدوار به او بالا زده است از تو خواهم به بزرگواريت كه بر من بخشى از عطاى خويش به حدى كه ديده ام بدان
عَيْنى وَمِنْ رَجاَّئِكَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسى وَمِنَ الْيَقينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ
روشن گردد و از اميدت بدان مقدار كه خاطرم اطمينان يابد و از يقين بدان اندازه كه پيش آمدهاى
عَلَىَّ مُصيباتِ الدُّنْيا وَتَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتى غَشَواتِ الْعَمى
ناگوار دنيا بر من آسان گردد و بوسيله آن پرده هاى سياه كوردلى از ديده دل دور شود
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به رحمتت اى مهربانترين مهربانان