حد فاصل بین انسانیت و حیوانیت
مسلما این سریال هم مثل اکثر قریب به اتفاق سریالهای ایرانی ساختی ای باسمه ای، بدردنخور و سردر گم دارد و همانطور که چندی قبل یکی در مصاحبه ای گفته بو.د: نهایت فیلم و سریال ما این است که دو تا بازیگر معروف را می آورند که شکلک در بیاورند و خلاص.
ولی از یک جهت که می دانم کارگردان اصلا به آن توجه نداشته چون مخالف خط فکری اوست( بر اساس همین کار و کارهای قبلی او می گویم) این یکی از آموزنده دترین سریال هائیست که دیده ام. تعجب نکنید، گاهی یک آزمایش اشتباه منجر به اثر، اکتشاف یا اختراع شده است هر چند که انجام دهنده آن دنبال آن نبوده است.
این کار قدم به قدم و آهسته نشان می دهد که اگر آدمی از اعتقادش دور بشود به همان اندازه به نقش حیوان و حیوانیتش نزدیک می شود و در اینجاست که همه کارهایش اشتباه، غلط، شرم آور و باعث سرافکندگیست.
اول: دلایل اینکه چرا کارگردان نمی خواسته چیزی بسازد که از آن بوی اعتقاد بیاید. در اول فیلم متوجه مان می کنند که این زنی که در زندگی پدر خانواده پیدا شده دختر یک خانمی است که قبلا به عقد موقت پدر خانواده در آمده است. ولی با اینکه بعدا داستان تغییر می کند و این دختر خودش می شود زن این پدر! ولی به هر حال هر نسبتی که داشته باشد دائما همه از این عمل ازدواج موقت به عنوان خیانت استفاده می کنند. چه ما این را قبول داشته باشیم و چه نه، این قانون اسلام است و شرعا و قانونه و اجتماعا درست است و ایرادی ندارد.
دوم: طبق همان کلیشه سینمای فارسی آدم بد و ناجور و خلاف کار این فیلم (پدر) اتفاقا آدمی با ظاهر مذهبی است و از آن کلیشه تر انگشتر و تسبیح هم دارد، دروغ هم می گوید، پارتی بازی هم می کند، فحش هم می دهد و ... هر چیزی که شما فکرش را بکنید. در اینکه اینجور آدم ها هستند من یکی که شکی ندارم ولی اینجور آدم ها در کجا نیستند. ولی فقط در ایران است که اگر ما از کسی چیز ناجور دیدم بلافاصله به همه تعمیم می دهیم. اما همیشه در مباحثه ها این نکته مد نظر است که حرفت را که عمومیت بخشیدی یعنی حالا دیگر حرفت ارزشی ندارد، درست مثل اینکه بگوئیم، ترک ها اینطوریند و کردها اینطوری و لر ها اینطوری و ...
و اما حالا نکات آموزنده این سریال
در این سریال اول از همه با یک احترام باسمه ای در روابط خانوادگی بخصوص والدین، فرزندی مواجهیم. چیزی که تقریبا در ایران الآن دیگر وجود ندارد که به این شکلش همان موقع هم که وجود داشته اشتباه بوده است.
همه روابط (عرض می کنم همه روابط) در این فیلم اشتباه است. زنی آنقدر پست می شود که سگش را از شوهرش بیشتر دوست دارد. شوهرش از او پست تر است که این تحقیر را می پذیرد. در زمانی که همه یکبار داد می زنند چرا پول برای مجالس مذهبی مصرف می کنید این ها را باید داد نیازمندان، میلیون ها تومان فقط برای یکبار مسابقه اتومبیلرانی شرطبندی می شود( که به آن شکل که در ایران انجام می شود کار احمقانه ایست و همانطور که در این سریال هم می بینم گاهی منجر به تصادف و مرگ هم می شود) در تمام فیلم تقریبا همه به هم فحش می دهند. روابط هم آنقدر آزاد و طبیعیست که هر که با هر که بخواهد می آید و می رود. یکی برای پول حاضر است با یکی ازدواج صوری کند و همسرش دارد پول را می پردازد تا تواند از کشور خارج شود و برسد به معشوقه اش. این کی آنقدر ذلیل است که وقتی از سگ هم کمتر است، قتل عمد زنش را لاپوشانی می کند و جسد را گم و گور می کند. شوهر قبلی طرف هر وقت بخواهد می آید و هر چه بخواهد می گوید و هر کار بخواهد انجام می دهد. کسی که قتل عمد کرده، هنوز از بقیه ارث پدرش را هم می خواهد و طلب کار است. کسی که خواهرش کشته شده(که بعدا معلوم می شود_مادرش ناتنی اش – بوده) بجای اینکه برود به پلیس اطلاع بدهد، اول دوست دارد بداند چه اتفاقی افتاده و بعد برود جای اختفاء جسد را ببیند و بعد ...آن یکی هم با یکی برای پولش ازدواج کرده است که مثلا پول دوا و درمان برادراش را جور کند. این یک شبیه یک خواننده است و از شهرت او استفاده می کند و پول به جیب می زند ولی دو قورت و نیمش هم باقیست و توقع زیادی هم دارد. یکی هم برای بدست آوردن پول هر چند وقتی یکی را شکار می کند مدتی با اوست و وقتی به اندازه کافی از او اخاذی کرد ولش می کند، می رود سراغ شوهر بعدی و قدرت سینما این است که آن ازدواج مطرح شده اول بین پدر و یک خانم را ده ها بار از همه بعنوان خیانت می شنویم و این خاتم صد بار شوهر کرده خلافکار جوری نشان داده می شود که آدم فکر می کند همین فرداست پاپ به او هم عنوان قدیس بدهد و همه دوست دارند شوهر بعدی او باشند و خانم ها هم دلشان برایش می سوزد و ناراحت می شوند.
سرتان را درد نیاورد. آنقدر از این نکات در این سریال هست که از شمارش خارج است اما نکته طلائی آن این است که همه این فضاحت ها و کثافت کاری ها و ... بخاطر اینست که در بین آدم های این سریال چیزی به اسم اعتقاد وجود ندارد. از من قبول کنید، حالا اعتقاد از نوع اسلامیش نه، هر اعتقاد دیگری که می تواند پایه و اساس انسانی داشته باشد.
این سریال را اگر ندیده اید ببینید، چون آموزنده است، بعدش اعتقاد تان محمکمتر و سالمتر می شود.
دربالا نوشدت بودم نگاهی کوتاه و قصد هم همیشه همین است، اما نشد. شرمنده
مسلما این سریال هم مثل اکثر قریب به اتفاق سریالهای ایرانی ساختی ای باسمه ای، بدردنخور و سردر گم دارد و همانطور که چندی قبل یکی در مصاحبه ای گفته بو.د: نهایت فیلم و سریال ما این است که دو تا بازیگر معروف را می آورند که شکلک در بیاورند و خلاص.
ولی از یک جهت که می دانم کارگردان اصلا به آن توجه نداشته چون مخالف خط فکری اوست( بر اساس همین کار و کارهای قبلی او می گویم) این یکی از آموزنده دترین سریال هائیست که دیده ام. تعجب نکنید، گاهی یک آزمایش اشتباه منجر به اثر، اکتشاف یا اختراع شده است هر چند که انجام دهنده آن دنبال آن نبوده است.
این کار قدم به قدم و آهسته نشان می دهد که اگر آدمی از اعتقادش دور بشود به همان اندازه به نقش حیوان و حیوانیتش نزدیک می شود و در اینجاست که همه کارهایش اشتباه، غلط، شرم آور و باعث سرافکندگیست.
اول: دلایل اینکه چرا کارگردان نمی خواسته چیزی بسازد که از آن بوی اعتقاد بیاید. در اول فیلم متوجه مان می کنند که این زنی که در زندگی پدر خانواده پیدا شده دختر یک خانمی است که قبلا به عقد موقت پدر خانواده در آمده است. ولی با اینکه بعدا داستان تغییر می کند و این دختر خودش می شود زن این پدر! ولی به هر حال هر نسبتی که داشته باشد دائما همه از این عمل ازدواج موقت به عنوان خیانت استفاده می کنند. چه ما این را قبول داشته باشیم و چه نه، این قانون اسلام است و شرعا و قانونه و اجتماعا درست است و ایرادی ندارد.
دوم: طبق همان کلیشه سینمای فارسی آدم بد و ناجور و خلاف کار این فیلم (پدر) اتفاقا آدمی با ظاهر مذهبی است و از آن کلیشه تر انگشتر و تسبیح هم دارد، دروغ هم می گوید، پارتی بازی هم می کند، فحش هم می دهد و ... هر چیزی که شما فکرش را بکنید. در اینکه اینجور آدم ها هستند من یکی که شکی ندارم ولی اینجور آدم ها در کجا نیستند. ولی فقط در ایران است که اگر ما از کسی چیز ناجور دیدم بلافاصله به همه تعمیم می دهیم. اما همیشه در مباحثه ها این نکته مد نظر است که حرفت را که عمومیت بخشیدی یعنی حالا دیگر حرفت ارزشی ندارد، درست مثل اینکه بگوئیم، ترک ها اینطوریند و کردها اینطوری و لر ها اینطوری و ...
و اما حالا نکات آموزنده این سریال
در این سریال اول از همه با یک احترام باسمه ای در روابط خانوادگی بخصوص والدین، فرزندی مواجهیم. چیزی که تقریبا در ایران الآن دیگر وجود ندارد که به این شکلش همان موقع هم که وجود داشته اشتباه بوده است.
همه روابط (عرض می کنم همه روابط) در این فیلم اشتباه است. زنی آنقدر پست می شود که سگش را از شوهرش بیشتر دوست دارد. شوهرش از او پست تر است که این تحقیر را می پذیرد. در زمانی که همه یکبار داد می زنند چرا پول برای مجالس مذهبی مصرف می کنید این ها را باید داد نیازمندان، میلیون ها تومان فقط برای یکبار مسابقه اتومبیلرانی شرطبندی می شود( که به آن شکل که در ایران انجام می شود کار احمقانه ایست و همانطور که در این سریال هم می بینم گاهی منجر به تصادف و مرگ هم می شود) در تمام فیلم تقریبا همه به هم فحش می دهند. روابط هم آنقدر آزاد و طبیعیست که هر که با هر که بخواهد می آید و می رود. یکی برای پول حاضر است با یکی ازدواج صوری کند و همسرش دارد پول را می پردازد تا تواند از کشور خارج شود و برسد به معشوقه اش. این کی آنقدر ذلیل است که وقتی از سگ هم کمتر است، قتل عمد زنش را لاپوشانی می کند و جسد را گم و گور می کند. شوهر قبلی طرف هر وقت بخواهد می آید و هر چه بخواهد می گوید و هر کار بخواهد انجام می دهد. کسی که قتل عمد کرده، هنوز از بقیه ارث پدرش را هم می خواهد و طلب کار است. کسی که خواهرش کشته شده(که بعدا معلوم می شود_مادرش ناتنی اش – بوده) بجای اینکه برود به پلیس اطلاع بدهد، اول دوست دارد بداند چه اتفاقی افتاده و بعد برود جای اختفاء جسد را ببیند و بعد ...آن یکی هم با یکی برای پولش ازدواج کرده است که مثلا پول دوا و درمان برادراش را جور کند. این یک شبیه یک خواننده است و از شهرت او استفاده می کند و پول به جیب می زند ولی دو قورت و نیمش هم باقیست و توقع زیادی هم دارد. یکی هم برای بدست آوردن پول هر چند وقتی یکی را شکار می کند مدتی با اوست و وقتی به اندازه کافی از او اخاذی کرد ولش می کند، می رود سراغ شوهر بعدی و قدرت سینما این است که آن ازدواج مطرح شده اول بین پدر و یک خانم را ده ها بار از همه بعنوان خیانت می شنویم و این خاتم صد بار شوهر کرده خلافکار جوری نشان داده می شود که آدم فکر می کند همین فرداست پاپ به او هم عنوان قدیس بدهد و همه دوست دارند شوهر بعدی او باشند و خانم ها هم دلشان برایش می سوزد و ناراحت می شوند.
سرتان را درد نیاورد. آنقدر از این نکات در این سریال هست که از شمارش خارج است اما نکته طلائی آن این است که همه این فضاحت ها و کثافت کاری ها و ... بخاطر اینست که در بین آدم های این سریال چیزی به اسم اعتقاد وجود ندارد. از من قبول کنید، حالا اعتقاد از نوع اسلامیش نه، هر اعتقاد دیگری که می تواند پایه و اساس انسانی داشته باشد.
این سریال را اگر ندیده اید ببینید، چون آموزنده است، بعدش اعتقاد تان محمکمتر و سالمتر می شود.
دربالا نوشدت بودم نگاهی کوتاه و قصد هم همیشه همین است، اما نشد. شرمنده
یا علی
