02 oktober, 2016

نگاهی کوتاه به فیلم - مهمونی کامی


در هر جامعه ای کم . کاستی وجود دارد، هیچ مکانی در دنیا وجود ندارد که در آن اشتباه، ندانم کاری، خطا و ... نباشد. کشور ما ایران هم از این قاعده مستثنی نیست.
در ایران کارهای بسیار زیادی اشتباه می شود، ندانم کاری های بسیاری هم انجام می شود، ولی خوبی ما این است که خودمان اشتباه می کنیم و آن را به گردن دیگران می اندازیم و از آنجا که فکر می کنیم خودمان هیچ اشتباهی نمی کنیم، هر کاری بخواهیم انجام می دهیم و اشتباه پشت اشتباه اتفاق می افتد.
در هنر هم به نظر نشان دادن کم و کاستی ها، اشتباهات و خطاها زیاد اهمیت ندارد چون آن را هر آدم عادی در زندگی روزمره اش می بیند، به نظر من کار هنرمند! باید این باشد که با هنرش به مردمش کمک کند که آن اشتباهات و خطاها را انجام ندهند و یا کمک کند که بتوانند مسئولیت پذیر باشند و بتوانند در حد توان آن را جبران کنند.
که البته این کارها تا الان در فرهنگ و هنر این مملکت آنقدر کم اتفاق افتاده است که به چشم نمی آید
مهمونی کامی، یکی از همان فیلم ها است که همه آن چیزی را که مردم هر روز با چشم می بینند دوباره با رنگ و لعاب بیشتر نشان می دهد.
این فیلم نشانه اوج انحطاط اخلاقی جامعه و جوانان ایرانی است (مسلما منظور من همه نیستند) کسانی که مثل حیوان زندگی می کنند. همه چیز مصرف می کنند، همه جا می روند و هر روز بغل یکی می خوابند. مثل نقل و نبات فحش می دهند (البته این یکی الان دیگر یکی از کلیشه های سینمای ایران شده که باید حتما فحش و ناسزا در آن باشد – مثل کلیشه های دیگری شبیه کودکان کار و نوازندگان دوره گرد – صحنه حمام  و ...) ولی در این فیلم از آنجا که قصدش نشان دادن اوج ابتذال جوانان ایرانی و به طبع آن جامعه ایران بوده، کلماتی بکار می رود که تا الان د سینمای ایران آنقدری که من می دانم استفاده نشده است.
سوالی که برای من مطرح بوده و هست این است، اگر جامعه ایران اینقدر کثیف است پس این منم، منم زدن های هر روزه که گوش دنیا را کر کرده است چیست؟ اگر ما واقعا جامعه با فرهنگی بوده و هستیم، پس این وادادگی و لجنزاری که در آن زندگی می کنیم چیست.
فیلم بازیگران زیبا و قشنگی دارد، فیلمنامه آن هم بد نیست
این فیلم اجازه اکران نگرفته است و آن را در فضای مجازی پخش کرده اند.
اینجا برای من دو تا مشکل وجود دارد: اول آنکه اگر فیلمنامه تصویب شده این فیلم، همان است که این فیلم بر اساسش ساخته شده باید اعضاء گروه تصویب این فیلمنامه را برکنار کرد. اگر فیلم بر اساس فیلمنامه ساخته نشده که خب اینکه فیلم اجازه پخش نگرفته کاملا طبیعی است.
دوم: مشکل من اینست که کارگردان این فیلم از کجای دنیا آمده و در ایران فیلم ساخته که نمی توانسته بفهمد فیلمی به این کثیفی و ناهنجاری و ... در ایران امکان اجازه اکران را هیچ وقت بدست نمی آورد. البته یک احتمال هم هست که زمان آن را معین می کند، این را که می گویم بر اساس دیده هایم از سینمای ایران می گویم.
گاهی کسی چیزی می سازد که از اول هم می داند اجازه اکران نمی گیرد، خب مسلما اجازه اکران هم نمیگیرد ولی بلافاصله این شخص به عنوان کسی که در ایران نمی تواند کار کند معروف می شود . امکان کار کردن در بیرون از ایران و یا با سرمایه های بیرون از ایران را بدست می آورد. برای فهمین این نکته هم باید کمی صبر کنیم.
این فیلم ارزش دیدن ندارد، ذهنیت، آرامش و اعصاب خودتان را با دیدنش از بین نبرید چون یک آدم عادی نمی تواند مثل شخصیت های این فیلم کثیف بی رگ باشد.


یا علی

21 augustus, 2016

نگاهی کوتاه به فیلم - ناهید



 فیلم ناهید، فیلم متوسطی است که اگر هیچکار دیگری برای انجام دادن نداشته باشی، برای دیدن خوب است
سوژه اش همان سوژه تکراری زن و شوهری است که از هم جدا شده اند ولی مرد هنوز بعد از جدائی هم برای زن مشکل ساز است. با یک تفاوت کوچک که همین این تفاوت فیلم را از بد بود به متوسط بودن سوق می دهد و آن اینکه علی الظاهر(می گویم علی الظاهر برای اینکه دقیقا نمی دانیم قصد مرد همین باشد) می خواهد پول هایش را جمع کند و زندگی جدیدی را شروع کند.

فیلم مشکلات مشترک فیلم های ایرانی کنونی را دارد

سرعتش کم است و کشدار است

بازیهایش خوب نیست

نشاندهنده عدم توانائی کودکان توصط والدینشان است (که البته این همینطور که می دانیم فقط مشکل فیلم ها نیست) در جامعه هم اینگونه است.بچه ها پرو، بی ادب، سرخود و هزار چیز دیگر شده اند، برای همین است که از سالها قبل شکل جدیدی در ارتباطات خانوادگی پیدا شده است که با آن در جامعه شناسی کودک سالاری می گویند

بازیگران بزرگسال فیلم بجای تربیت کودکانشان روابطشان با دیگران را از بین می برند

فحش و ناسزا گفتن

کتک زدن همدیگر ( که حالا اگر کسی اعتراض بکند چه کسی به شما اجازه داده که بازیگر طرف مقابلتان که همجنس شما نیست را بزنید - بانگ و فریاد برآرید که ...

باید فیلم هایمان طبیعی جلوه کند تا ببینده خوشش بیاید و هم حسی در او ایجاد شود!!!!

خدا عاقبت ما را با این روال فیلم و سریال ساختن بخیر کند


یا علی


28 juli, 2016

درس زندگی 81 - آنتونی رابینز


ما قادریم مشکلات را در نظر خود بزرگ، یا کوچک جلوه گر سازیم. افراد موفق، با استفاده از همین توانائی، از دام (مشکل فراگیر) می گریزند. آنها مثلا بجای اینکه بگویند: ( پرخوری همه اندام های بدن مرا از کار انداخته است) می گویند: ( در زمینه عادات غذائی، مشکل کوچکی دارم). اما کسانی که فکر می کنند مشکل آنها فراگیر است، گمان می کنند که چون در زمینه معینی به موفقیت نرسیده اند، پس اصولا فرد شکست خورده ای هستند. در اثر  همین تعمیم، بکلی احساس ناتوانی می کنند
برای غلبه بر این عقیده غلط که یک مشکل بر همه جهات و جوانب زندگی اثر می گذارد، باید بلافاصله به حل بخشی از مشکل بپردازید، حتی اگر آن بخش، بسیار ناچیز باشد. هم اکنون این کار را شروع کنید

یا علی

22 april, 2016

درس زندگی 80 - آنتونی رابینز


شکل زندگی ما بیش و از هر چیز، بسته به این است که چگونه با بدبختیهای خود کنار بیائیم

 افراد موفق، معمولا مشکلات را امری گذرا می بینند، در حالی که اشخاص شکست خورده، معمولا کوچکترین مشکل را، امری همیشگی می پندارند

 اگر چنین فکر کنیم، اولین قدم را برداشته ایم تا در دامی که روانشناسان (ناتوانی آموخته) می نامند، بیفتیم. سه پنداری که این ناتوانی را ایجاد می کند

یک - مشکل، جنبه دائمی دارد(گذرا نیست)

دو - مشکل فراگیر است(به یک زمینه معین محدود نیست)

سه - مشکل، ذاتی است و در وجود ما عیبی وجود دارد( نمی توان از آن به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کرد)

فعلا برای مقابله با اولین پندار، بخاطر داشته باشید که (این نیز بگذرد)، اگر پشتکار داشته باشد، همیشه راهی پیدا خواهید کرد

یا علی

11 maart, 2016

درس زندگی 79 - آنتونی رابینز




اگر قرار است اشتباهی بکنید، بهترین اشتباهتان این باشد که به قابلیت های خود، بیش از حد بها بدهید، زیرا ممکن است همین امر، موجب موفقیتتان شود

یکی از تفاوتهای افراد خوش بین و افراد بدبین این است که افراد بدبین، توانائیها و مهارتهای خود را با دقت اندازه گیری می کنند. اما افراد خوش بین، رفتارهای خود را موثرتر می پندارند

در نتیجه، افراد بدبین به کوشش بیهوده دست نمی زنند و همین که دلیل منطقی برای ادامه کار، وجود نداشته باشد، کار را رها می کنند. با وجود این، تصورات مثبت افراد خوش بین، روحیه لازم را در آنها بوجود می آورد و در اثر پشتکار، سرانجام مهارت لازم را پیدا می کنند. یعنی ظاهرا ارزیابی های غیرواقع بینانه، موجب کسب مهارت می شود

به یاد داشته باشید که گذشته، مساوی آینده نیست. اگر بخواهید در جهت هدفی که زمانی به نظرتان غیر ممکن می آمد، قدمی بردارید، آن قدم، کدام است؟

یا علی

13 februari, 2016

نگاهی کوتاه به فیلم - متل قو


این فیلم از آن فیلم های صد تا به یک غاز است

که کپی بسیار بدی از کلیشه های فیلم فارسی است، همان لب زدن بازیگران و پخش صدای خواننده روی تصویر.

این فیلم، همه نکاتی که یک فیلم می تواند برای بد بودن داشته باشد را دارد

روابط اشتباه است، شخصیت ها اشتباهند، تیپ ها و کارکترهای ساخته شده غیر واقعی و نچسبند، ...

ولی بدترین آنها گریم های بسیار بد و غلیظ و نامتناسب بازیگران زن این فیلم است

و تازه با همه اینها این فیلم به گفته تیتراژ آن با نگاهی به فیلم: زندگی آنطور که می شناسیم ساخته گرگ برلانتی، محصول 2010 است

من گاهی می مانم که این سینما به چه چیز آن زنده است، فیلم های بد، سریال های مزخرف، کارگردانان نابلد، بازیگران ناوارد، ...

مسلما آن یک درصد قابل قبول را از اینها جدا می کنیم.

باید یک روزی دولت به این نظر من برسید که باید همه سوبسیدی های این تلویزون و سینما را قطع کند، وقتی مطمئن شد فیلم و برنامه خوب است بعد سوبسیدی خیلی عالی به آن بدهد.

باید یک روزی...

به هر حال این فیلم قابل دیدن نیست

یا علی

05 februari, 2016

درس زندگی 78 - آنتونی رابینز

 

کسانی که می گویند (واقع بین باشید) معمولا افراد ترسوئی هستند. این افراد، غالبا در گذشتع ناکامی هائی داشته اند که در نظر خودشان شکست به حساب می آید و به همین علت می ترسند که دوباره شکست بخورند. عقاید محدود کننده ای که این افراد برای محافظت از خویشتن ساخته اند، موجب تردید، نداشتن شهامت و توکل و بکار نگرفتن همه توانائی ها می شود و در نتیحه دستاوردهای آنان نیز محدود است

رهبران بزرگ، غالبا با معیارهای دیگران (واقع بین) نیستند. اما دقیق و هوشمندند. مهاتما گاندی معتقد بود که می تواند با شیوه مسالمت آمیز و بدون اعمال خشونت در برابر امپراطوری انگلستان ایستادگی کند و هند را به استقلال برساند. کاری که قبلا هرگز نظیرش انجام نشده بود.، او ظاهرا واقع بین نبود، اما نشان داد که فردی دقیق است

آیا عقاید به اصطلاح (واقع بینانه) ای هست که از آنها دوری کنید؟ آیا انتظارات تازه، هیجان آور، غیر واقع بینانه، اما کاملا امکان پذیری وجود دارد که از آنها استقبال کنید؟

یا علی