25 september, 2006

ماه مبارک رمضان



شروع ماه مبارک رمضان بر شما مبارک باد

یا علی

مادربزرگ مرحومم می گفت



این مادر بزرگ مرحوم ما هر چه می گفت یا درست بود و یا بعدا درست در می آمد. یک موقعی گفته بود: هادی آقا جان تو یا کاری نمی کنی یا چند تا کار را با هم می کنی ( یا لااقل می خواهی بکنی ) و

دلیل درست بودن حرفش هم همین که الآن می خواهم خدمتتان عرض کنم: که

سایتی برای خودمان باز کرده ایم که آدرسش را الآن برای اینکه اذیتتان بکنیم اینجا نمی گذاریم ( آدم باید آدم درستی نباشد که چیزی بگوید ، آن هم نصفه نیمه ) یک سایت شخصی که همه آن کارهائی که کرده ام یا می کنم و یا خواهم کرد و همه آن چیزها و کسانی که
آشنایند و می شناسمشان ووو

دارم روی کتابی کار می کنم در مورد اسم های خاصی که در قرآن آمده است، بنابر این اگر کسی هر اطلاعی در مورد هر اسم خاصی که در قرآن آمده داشت بفرست ، اگر مطلبت را نداشتم و از آن استفاده کردم، اسمش هم خواهد آمد

سایتی درست کرده بودیم که حالا اعلامش می کنیم، با اینکه تقریبا همه دوستان معتقد بودند که برای این نسل مصمحل شده ایرانی این کارها یعنی کشک ولی ما برای دل خودمان و برای آن جند نفری که هنوز زنده اند و دوست دارند تکانی بخورند این کار را کردیم..

http://www.we-help-each-other.persianblog.com


در حال باز کردن یک سایت اسلامی هم هستم برای اینکه تمام مسائل اسلامی را آنطوری توضیح بدهد که همه بتوانند بفهمند و استفاده کنند. بعنوان مثال مسائل رساله های عملیه اکثرا خودشان یک مفسر نیاز دارد یا خیلی از چیز ها را آنجا قرار است بصورت تصوری با عکس و فیلم بیاوریم تا کاملا روشن و واضح باشد. سعی کنیم برنامه هائی برای کاچپیوتر در آنجا بگذاریم که همه بتوانند به ساده ترین وجه ممکن استفاده کنند.

چند تا چیز دیگر هم هست که الآن برای اینکه شوکه نشوید نمی گویم.

در هر کدام از موارد بالا که خواستی یا توانستی کمکی بکنی ممنون.

یا علی


22 september, 2006

درس زندگی 5


میهمانان رفتند و ما دوباره آمدیم سر وقت شما

.............................................................

اگر معیارهایی را که دارید بالا ببرید و تصمیم واقعی بگیرید که بر اساس آن معیارها زندگی کنید چه تغییرات شگرفی ایجاد خواهد شد؟


یا علی

09 september, 2006

08 september, 2006

چراغ برات



مادربزرگ مرحومم می گفت: مشهدی نباشی، اگر شبهای چراغ برات نان روغنی درست نکنی.
این هم مدرک مشهدی بودن ما

یا علی

01 september, 2006

تقلید و انتظار


لونای عزی سلام

( اگر به نوشتن نامت اعتذاض نکرده ای به این معنی است که اسمت را درست نوشته ام)

از پیغامت ممنون. اول از همه اینکه من نوشته بودم به ( نظر من ). نظر من می تواند همیشه و در هر مورد و در هر کجا اشتباه باشد پس زیاد خودت را ناراحت نکن.

نوشته ای که تو اسیام را تا حدود زیادی مقصر می دانی برای اینکه در دین اسلام به مردم یاد می دهند که تقلید کنند.

( درست می گوئی ولی همانطور که خودت در مطالعات اسلامی ات به آن برخورد کرده ای تقلید فقط در امور فقهی است. مثل نماز، روزه، میزان ذکات و خمس، چگونگی و شرایط ازدواج و طلاق وحدور خوراکی هائی که مصرف می کنی و ... این اصلا به زندگی سازنده تو . کار و بارت به هیچ .جه ارتباط ندارد. اگر شخصی مسلمان نیست که هیچ، می تواند هر کاری را که بر اساس هر نظری که دارد انجام دهد ولی اگر مسلمان است نگاه می کند ببیند این کاری را که می خواهد انجام بدهد به نفع جامعه و خودش است یا نه، به کسی صدمه وارد نمی کند روابط اجتماعی را از بین نمی برد. این آن چیزهائی است که مسلمانان به مرجع تقلیدشان رجوع می کنند / مثلا آنجا آمده که با زن شوهردار روابط جنسی برقرار نکن / اگر مردم به آن گوش کنند بنیاد خانواده ها را محکم تر می کند. یا می گوید قمار نکن، چون پولت را از دست می دهی و تمام زحماتی را که کشیده ای تا آن را به دست بیاوری از بین می بری و امکان تمام کارهای مثبتی که با آن پول می توانستی انجام بدهی / مسافرت، خرید، کمک به بقیه در راه خدا و.../ را از دست می دهی)

نوشته ای: و همین تقلید کورکورانه است کع باعث می شود یاد بگیریم برایمان تصمیم بگیرند.

( 1 - همانطور که در بالا گفتم این تقلید به هیچ تصمیم گیری تو در زندگی ات دخالتی ندارد. تو با هر کسی که بخواهی می توانی ازدواج کنی، هر چقدر که بخواهی می توانی شزایط بگذاری، هر وقت دلیل خوبی داشتی می توانی طلاق بگیری، ولی اگر مسلمان باشی فقط به تو می گوید که کسی که با آن ازدواج می کنی چه شرایطی باید داشته باشد، دیوانه نباشد، بتواند برای خودش تصمیم بگیرد، ...

2- همه مردم ایران از هزار سال قبل تا الآن که همه مسلمان نبوده اند و یا اگر اسما بوده اند اکثریت قریب به اتفاق آنها بوئی از مسلمانی نبرده اند، پس چیزی به نام تقلید را نمی شناسند و به آن اهمیت نمی دهند/ خیلی ها هنوز نمی دانند که یک مسلمان شیعه اگر خودش مرجع تقلید نباشد باید از یک مرجع تقلید داشته باشد!!!/ آنها چرا هزار سال مانده اند، اگر اینطور بود باید الآن به جز مردمی که به اسلام و مرجعیت اعتقاد دارند بقیه مردم که به نظر من اکثریت قریب به اتفاق را هم تشکیل می دهند باید توان این را می داشتند که کشور ایران را به پیشرفته ترین و انسانب ترین و با فرهنگ ترین کشورهای دنیا تبدیل کنند. اما این اتفاق نیفتاده، نمی افتد و نخواهد افتاد. ما و نسل های قبل از ما آدم های معمولی آدم های معلولی هستیم و بوده ایم که همیشه برای این معلولیت بدنبال مقصر می گشته ایم و وقتی چیزی نداشته ایم نگاه کرده ایم، ببینیم اکثریت چه می گویند و همان را تکرار کرده ایم.)

نوشته ای این مشکل بزرگ مسلمانان شیعه است که 1000 سال در انتظار/ حضرت هدی عج / به سر می برد که بیاید و مشکلاتش را حل کند.

( به همان دلیلی که بالا گفتم پس غیر مسلمانان و مسلمانان اهل سنت و حتی شیعیان که اسمشان شیعه است تا الآن باید همه جا را فتح کرده باشند و در صدر دنیا جایشان باشد چون آنها این مشکلات / تقلید و انتظار/ را نداشته اند.)

نوشته ای: حالا از شما می پرسم این تقلید و انتظار کافی نیست که مردم را به بی اردگی و تنبلی سوق بده؟

( می گویم همانطور که گفتم مردم بی حالی خودشان را به گردن این و آن می اندازند. بگرد و یک حدیث صحیح پیدا کن که در زمان انتظار برای فرج امام زمان باید بنسینی و هیچ کاری نکنی، هر چه پیدا کنی در مورد این است که باید تلاش کنی تا جامعه را بهتر کنی و آماده کنی برای آمدن خضرت مهدی، یعنی درست برعکس آن که می گوئی. ما هیچ وقت سعی نمی کنیم مساله را از بیخ و بن نگاه کنیم.)

نوشته ای که: جوابی که برای پیغامت گذاشته بودم بجز اینکه بیشتر روی مشکلات دست بگذارم حرفی نزده ام و سوال تو این بوده که دلیل این روحیه اینگونه ایرانی چیست؟

( می گویم: اگر مشکل را فهمیده باشیم همانطور که دکترها می گویند: تشخیص بیماری نصف درمان است، یعنی ما الآن تا نیمه درمان شده ایم، می دانیم مرضمان چیست و حالا فقط باید حرکت کنیم. بدانیم که یک دست همیشه صدا دارد، مسلما دستهای بیشتر صدای بیشتری تولید می کنند. من خودم تقریبا هیچوقت منتظر کسی نمی شوم، همیشه دیده ام که دیگران یعنی اکثریت قریب به اتفاق فقط حرف می زنند، هر وقت کاری را با کس دیگری یا گروه درگری شروع کرده ام ناتمام مانده یا انجام نشده ( مسلما منظورم ایرانی ها هستند) پس یاد گرفته ام که تا حد ممکن کارهایم را خودم انجام بدهم.

ولی راه دارد و راه آن هم آسان است. چیزهائی به نام درس زندگی همین پائین ها گداشته ام سعی کن از شماره 1 آن ها شروع کنی، سعی کن درک کنی و سعی کم عمل کنی. انشاالله بقیه اش هم می آید، می بینی در کمتر از 1 ماه زندگیت تغییر می کند.)

موفق باشی.

یا علی