28 augustus, 2010

نگاهی کوتاه به کتاب موجودات خیالی- خورخه لوئیس بورخس


کتاب موجودات خیالی

نوشته خورخه لوئیس بورخس

این کتاب برگردان، احمد اخوت و چاپ نشر ماه ریز، سال 1373 در ایران است.

همان طور که از اسم کتاب مشخص است، کتاب در مورد موجودات تخیلی بحث می کند که زائیده ذهن انسان ها در طول قرن های متمادی هستند.

اولین چیزی که در مطالعه این کتاب به ذهن متبادر می شود این است که چرا این کتاب در ایران ترجمه و چاپ شده است.

خورخه لوئیس بورخس را کتاب خوان های با کتاب معروف هزار توهای بورخس در ایران می شناسند. نویسنده چیره دستی بود (1899- 1986) که با علم به نابینا بودن او، تصاویرش آنقدر گیراست که گاه آدم فکر می کند بورخس چهارتا چشم بینا داشته است.کتاب های دیگری هم از بورخس به فارسی ترجمه شده است (اطلس- الف و چند داستان دیگر- اولریکا و هشت داستان دیگر- کتابخانه بابل- ویرانه های مدور).

اما اینکه از نویسنده ای کتاب یا کتابهائی ترجمه شود، دلیل کافی برآن نیست که همه نوشته های او برای همه و در همه جا قابل استفاده است.

بعنوان مثال همین کتاب موجودات خیالی.

این کتاب برای خواننده ایرانی هیچ استفاده ای ندارد چرا که تقریبا هیچ کدام از موجودات نامبرده شده در این کتاب را ایرانی ها نمی شناسند چون این موجودات در ادبیات ایران نیامده اند.

آن یکی ، دو تا نام آشنا را هم که همه با آنها آشنائی دارند( مانند براق ، اسب حضرت محمد (ص) در شب معراج ) بدون آوردن منابع و ماخذ آورده است، در بعضی جاها از منابع اسلامی، حدیث ها و روایات صحبت می کند که درست به نظر نمی آیند ولی چون منبع آنها را اعلام نکرده است نمی شود صحت و سقم آنها را کنترل کرد.

دانستن توضیحات در مورد یک موجود ذهنی که هزاران سال قبل در یک شهر کوچک از کشور مکزیک(بعنوان مثال) توسط شخصی خلق شده چه استفاده ادبیاتی و معرفتی برای خواننده ایرانی بدنبال خواهد داشت؟

خیلی از این موجودات از اساطیر و متون قدیمی یهودی آمده اند که حتی نمونه این کتب و در دسترس خواننده ایرانی نیست(یعنی در تمام عمرش نمی تواند از آن خبر داشته باشد و حالا که خبر داره هم اتفاقی نمی افتد)

ترجمه و برگردان این کتاب دچار مشکلاتی است، اغلاط املائی و دستوری و یکدست نبودن نوشتار از این موارد است.

این کتاب می تواند برای خیلی ها در کتابخانه شخصی شان اعتبار بیاورد، اما قابل استفاده نیست.

به هر حال اگر به گفته خود بورخس گوش بسپاریم این کتاب خواندنی نیست. در پیشگفتار همین کتاب بورخس می گوید:

همانطور که همه می دانند، پژوهش درباره موضوع های بی فایده و غریب لذتی کاهلانه دارد. ما هنگام تالیف و ترجمه ایم کتاب از چنین لذتی بسیار بهره بردیم...(پیشگفتار، صفحه 9)

...........................

این کتاب به خواندنش نمی ارزد

یا علی

Geen opmerkingen: