29 maart, 2018

نگاهی کوتاه به فیلم - انزوا



در یک کلام، فیلم خوبیست

بازی ها، فیلمبرداری، و بخصوص مونتاژ(البته در چند زمان کوتاه گاهی زیادی تند می شود) و مسلما کارگردانی. 

بعد از مدتها (سالها) دیدم هنوز می شود به سینمای ایران امیدوار بود

اگر این فیلم را ندیده ای حتما ببین، خلاص

یا علی

16 maart, 2018

نگاهی کوتاه به کتاب - قضه ما به سر رسید







کتاب و داستان های آن متعلق به سالها قبل است، جمالزاده در زمان خودش نویسنده معروفی بوده است که داستان ها و کتاب های متعددی هم دارد.
جمالزاده هم شاید مثل بیشتر نویسندگان آن دوران(دوران خودش) چون تحصیل کرده بوده این حق را برای خودش قائل است که در هر موردی که می خواهد صحبت کند و نظر بدهد و گاهی برای این که به نتیجه دلخواه خود برسد مجبور به آمیختن هر دوغ و دوشاب می شود.
در مورد اسلام و دین مزدک، گنج های تخت جمشید و غنائم جنگی و ... هر چیز دیگری.
در این مجموعه هر چه توانسته به اسلام و ایرانی و ... گوشه و کنایه زده است(علیا الظاهر این مثال مرغ همسایه غاز است از سالها پیش کاربرد داشته و مربوط به این دوران ما هم نیست)
بعضی پاراگراف های کتاب دوبار آمده، که می تواند کار چاپخانه و چاپ باشد.
در آخر هم چند ترجمه از داستان نویسندگان غیر ایرانی آورده است مانند: چخوف، تولستوی، پالاگومی پادماراژو.
قبلا هم گاهی خدمت دوستان عرض کرده بودم که بعضی کتاب ها در زمان و دوران خودشان بسیار خوبند ولی بعد از آن دیگر چیزی از آنها حاصل نمی شود بجز گرفتن وقت. اگر نظر صمد بهرنگی را قبول داشته باشیم (که در این مورد من با او موافقم) هر نوشته ای به یک بار خواندن نمی ارزد، این کتاب هم مثل خیلی از کتابها باید در زمان خودشان خوانده می شد و الان هیچ چیزی برای ارائه ندارد.
اگر کتاب را در همان زمانهای قدیم خوانده ای که هیچ، اگر نخوانده ای برو سراغ کتاب دیگری.

یا علی  

04 maart, 2018

درس زندگی 90 - آنتونی رابینز



اثر نیروی انتظار در بهبود عملکرد، امروز به ثبوت رسیده و به اثر پیگمالون معروف است. برای تحقیق این موضوع، بعضی از دانش آموزان یک کلاس را انتخاب کردند و به معلمان آنها گفتند که آنها دارای استعداد فوق العاده ای هستند و باید بیشتر مراقبشان باشند تا استعدادشان شکوفا شود. پس از چندی، این دانش آموزان جزو بهترین شاگردان کلاس شدند. اما کسی نمی دانست این دانش آموزان که به عنوان نابغه معرفی شده بودند، در واقع با بقیه فرقی نداشتند و حتی بعضی از آنها جزو شاگردان ضعیف به شمار می آمدند. چه عاملی باعث شد که این دانش آموزان به صورت افراد متفاوتی درآیند؟ اعتماد به نفس و اطمینان تازه ای که به برتری خود پیدا کردند( و آن نیز در اثر عقاید اشتباه معلمان کم کم در فکر آنان تزریق شده بود!)
آیا به اهمیت اعتقاداتی که درباره خود یا دیگران دارید واقفید؟
اگر در اثر ایمان قوی می توانستید استعداد های وسیع خو را بکار گیرید، قادر به انجام چه کارهائی می شدید؟

یا علی