21 februari, 2009

درس زندگی 38



آیا در زندگی شما چیزی وجو دارد که بخواهید آن را بهتر کنید ( مثل وضعیت مالی یا روابط با دیگران ) ولی به نظر برسد که عاملی شما را عقب می کشاند و مانع اقدام می شود؟

پاسخ خود را در یک صفحه کاغذ بنویسید و آنگاه خطی عمودی در وسط آن کاغذ رسم کنید

در ستون سمت راست، عواطف منفی و در ستون سمت چپ عواطف مثبتی را که نسبت به آن دارید بنویسید

آیا کفه سمت راست، به چپ می چربد؟
آیا یک احساس منفی وجود دارد که به تنهائی هموزن تمام عواطف مثبت باشد؟

این تعادل یا عدم تعادل، چه نقشی در موفقیتهای قبلی شما داشته است؟

در زیر نور درخشان بررسیهای آگاهانه، غالبا عواطف منفی قدرت خود را از دست می دهند

آگاهی اولین قدم است


یا علی

15 februari, 2009

اربعین


اربعین سالار شهیدان امام حسین علیه السلام برای ما هم دعا کن

و اجازه دیدن کربلا را برای ما هم درخواست کن


یا علی

13 februari, 2009

روز والنتاین روز عشق به انسانیت


روز والنتاین روز عشق است

روز عشق به انسانیت، قبل از آنکه جلوتر بروی و عکس ها را ببینی برای اینکه احساس عشق را آنطور که انتظار همگان است نشان نداده ام مرا ببخش ، می توانی دیگر به خانه این حقیر سر نزنی، اما بدان که راحت خوابیدن مشکل است و همیشه نمی توان چشمها را بست

...................................

اسرائیلی ها بلاهائی را سر فلسطینیان در می آورند که مدعی هستند سالها قبل سر خودشان آمده و برای آن بلاها الآن از همه دنیا طلبکارند

















































































04 februari, 2009

نگاهی کوتاه به فیلم The Day The Earth Stood Still



The Day The Earth Stood Still

روزی که دنیا ایستاد، کار اسکات دریکسون، محصول 2008 آمریکاست

در این فیلم طبق معمول کیانو ریوز ( بازیگر فیلم سرعت ) بازی می کند

در یک کلام اینکه مثل تمام فیلمهای هالیوودی دیگر در این فیلم هم یکی دو نفر آمریکائی تمام دنیا را نجات از انهدام و نابودی نجات می دهند

اسپشیال افکتهای این فیلم بسیار بد و آماتوری و کودکانه است

این روزها کم کم انتظار ما هم از بازیگران دارد آنقدر پائین می آید که به صرف اینکه طرف معروف است بازی او را قبول می کنیم، یادم هست در جائی خواندم که در هنر پیشکسوت معنا ندارد باید بتوانی خودت را نشان دهی

و طبق معمول این ذهنیت را درباره بیاد می آورند که چرا آمریکا این فیلم ها را می سازد

یا می خواهد مردم دنیا تمام کارهای خلاف و آدمکشی ها و جنگ ها و نابودی هائی را که آمریکا هر روز در دنیا انجام می دهد را فراموش کنند

یا می خواهد این عقده های خود کم بینی را که در مردم آمریکا وجود دارد تقویت کند

یا می خواهد برای دشمنان خط و نشان بکشد

یا می خواهد پول در بیاورد

مسلم اینست که به جر آخرین دلیل به هیچ کدام از آنها نرسیده و نمی رسد و دلیل رسیدن به پول ما هستیم که که پول می دهیم و این فیلم ها را می بینیم ( خوشبختانه من برای این فیلم ها پول نمی دهم، می گردم و آنها را مجانی دانلود می کنم ) ولی فیلم هم مثل بقیه محصولات اگر مردم برایش پولی ندهند تولیدش کمتر می شود و شاید خدای ناکرده کیفیتش بیشتر شود

دیدن این فیلم را مقل بقیه فیلم های تجاری صدتا یک غاز آمریکائی توصیه نمی کنم، وقت اضافه ات را سوت بزنی استفاده بهتری کرده ای


یا علی


02 februari, 2009

نگاهی کوتاه به کتاب عطر سنبل، عطر کاج




این کتاب نوشته فیروزه جزایری دوما است که توسط محمد سلیمانی نیا ترجمه شده است

کتاب در سال 1384 در ایران به چاپ رسیده در پشت آن نوشته شده که یکی از پرفروش ترین کتاب های دو سال قبل در آمریکا بوده است

همچنین نوشته شده که جوایز متعددی کسب کرده و ادامه داده که از جمله یکی از سه کاندیدای نهائی جایزه ترنر و کاندای جایزی پن در بخش آثار خلاقه غیر تخیلی بوده است


به هر حال با استناد به نوشته پشت جلد این کتاب هیچ جایزه ای را نبرده است و فقط کاندید بوده

البته این اصلا نمی تواند دلیلی به خوب نبودن این کتاب باشد، اما می تواند دلیلی باشد که خواننده را جلب کند که این کتاب خوبی است

این کتاب رمان نیست، داستان هم نیست، نوشته ای که به بتوان به آن نوشته ادبی هم اطلاق کرد نیست

این کتاب چاپ شده ورق هائی ا زیک دفتر خاطرات است و بس

البته باز هم می گویم این به این معنی نیست که نوشته خوبی نیست، فقط این را می گویم برای روشن شدن قضیه!!! اما خود کتاب می توان گفت هر چه که هست تاکنون ( تا آن حد و حدودی که این حقیر مطالعه نموده ) دارای یک ویژگی منحصر به فرد است و آن آوردن تشبیهات و هماوردی ها و مثل زدن ها ( نه ازآن نوع مثل که ما در کتاب ها خوانده ایم ) بینظیر است

تا الآن من کتابی را در دست نداشته ام که اینقدر بازی با کلمه و جمله داشته باشد

تعابیر زیاد و اکثرا تازه و خوب که نشان دهنده ذهن خلاق نویسنده است

یکی دو نمونه از این کتاب

................................

صفحه 109 - ... حالا هر سال در ماه دسامبر با بچه هایم یک درخت کاج را می کشانیم توی خانه، و ردی از برگ های کاج برجا می گذاریم تا درخت مسیر برگشت را گم نکند. درخت را با زلم زیمبوهایی تزئین می کنیم که تا نصف انباری را اشغال می کنند. شیرینی های کریسمس را می خوریم که کمک می کند هم در روح و هم در قطر رشد کنیم

صفحه 153- مدیر رستوران مرد هندی درشت اندامی بود با یک دل گنده. دل گنده به بودا می آمد ولی به این آدم نه
..........................

این کتاب ترجمه تحت اللفظی و پر سکته ای دارد که گاهی در خواندن اذیتت می کند

اما، با همه اینها اگر کتاب را گیر آوردی بخوان، قطعا به یک بار خواندنش می ارزد


یا علی