28 december, 2009

شله مشهدی




امروز به مناسبت عاشورای امام حسین، یک شله در بنده منزل در آمستردام به یاد استادم آیت الله حاج سید محمود مجتهد سیستانی درست کردیم


سال دیگر شما هم می توانید تشریف بیاورید




یا علی

27 december, 2009

عاشورا


شهادت امام حسین را به حسینی ها و عزاداران ایشان تسلیت عرض می کنم و التماس دعا دارم


یا علی

25 december, 2009

تاسوعا


تاسوعای حسینی را به همه حسینی ها تسلیت عرض می کنم و برای همگی مان عشق بیشتر امام حسین را خواستارم


یا علی

13 december, 2009

درگذشت یکی از دوستان




شنیدم که یکی از دوستانم آقای حمید اصغری در ایران به رحمت ایزدی رفته است آنهم یکسال قبل


در این خبر چند تا پیغام هست (البته در همه خبر حتی در آن قسمتنی که شما از آن اطلاع ندارید) و عیره


اول اینکه من چندین سال بود دنبال شماره تماس و آدرسی می گشتم که ارتباطی بگیرم، ولی هیچکس خبری نداشت و همه می گفتند بعد از اینکه ازدواج کرد، چون ازدواجش مرود قبول خانواده اش قرار نگرفت او همه مهاجرت کرد به جائی که کسی نمی دانست،


به هر حال سال قبل آپاندیسیتش می ترکد و تا خانواده اش را خبر می کنند به رحمت ایزدی می رود


دوم: من این خبر را یکسال بعد می شنوم




در مورد اول: به ذهنم رسید که پس علی الظاهر همه این خبرها که از ایران می رسد باید درست باشد


هر کسی که می رود و می آید نقل می کند که دیگر ایران نیست حتی اگر هنوز در همان منطقه جغرافیائی قرار دارد و هنوز هم مردمی در آن زندگی می کنند که با وجود یانکه همه چیز را از همه دنیا بهتر می دانند و همه اخلاق پسندیده و همه صفات نیکو را دارند باز همه می بینیم که اگر خدای ناکرده کسی بخواهد خبطی بکند و عروسی راه بیندازد ( که دائم می شنویم وضعیت خراب است و مردم .... و کلی چیزهای دیگر که واقعا آدم باید یک چیزیش بشود که ازدواج کند، منظورم الآن است آنها که قبلا ازدواج کرده اند به خودشان نگیرند) و ببیند که خانواده اش که باید پشتیبانش باشند با آن مخالفند و برود خودش را گور و گم کند که نه فقط خانواده اش که دوستانش هم نتاونند ردی از او پیدا کنند


من شاید دوست داشتم آن وقت آنجا بودم و به خانواده اش می گفتم: ازدواجش را که قبول نکردید، حالا جنازه اش را قبول کنید


اصلا من کار ندارم که مردم شاید بگویند حتما دختره خوب و مناسب او نبوده و .... این نه به من ارتباط دارد و نه به هیج کس دیگر در دنیا، وقتی کسی خواست ازدواج کند مسئولیت آن را قبول کرده و به ما دیگر ربطی ندارد


به هر حال ما که تا آنجا که یادمان می آید از او بدی ندیده بودیم


خدایش بیامرزد


اگر وقتی این را می خوانی فاتحه ای هم برایش بفرستی جای دوری نمی رود




در آرشیو کوچکم گشتم و عکسی را پیدا کردم از آن دوران که با یک گروه از دوستان افغانی کار می کردم، که در آن حمید هم هست، به یادش همینجا می گذارمش، ردیف ایستاده ، اولین نفر از سمت چپ




یا علی

06 december, 2009

عید غدیر


عید غدیر

روز شناختن اسلام درست

روز محک ایمان شیعیان

به هم معتقدانش مبارک باد
یا علی

30 oktober, 2009

تولد امام رضا مبارک باد

تولد امام رضا بر همه ولایتی ها مبارک باد
امشب اگر امام رضا را از دور یا نزدیک زیارت کردی
توصیه می کنم که خواهرش حضرت معصومه را هم از یاد نبری
کسی از پیش این خواهر و برادر دست خالی برنمی گردد

یا علی

25 oktober, 2009

نگاهی کوتاه به فیلم Law Abiding Citizen


فیلم (شهروند مطیع قانون) کار : ف، گری گری ( اولی را به فتح گاف بخوانید و دومی را به کسر گاف و را) ساخته آمریکا و تولید 2009 است
کشش داستان فیلم خوب است هر چند که گاهی به نظر زیادی غلو می آید
بازیگر اصلی آن (در اصل نفش دوم فیلم) جرارلد بوتلر است که این تازه گیها زیاد دیده می شود
( خودتان هم متوجه شده اید که یکباره یک هنرپیششه رو می آید و تقریبا همه جا و در خیلی از فیلم ها دیده می شود و تا مدتی از روی پرده نمی شود جمعش کرد تا اینکه مدتش تمام شود ) از فیلم های قبلی او می تواند به
باز ی کننده- 2009
حقیقت زشت- 2009
داستانهائی از کشتی باری سیاه- 2009
و ... عرص نکردم
متاسفانه باز یها خوب نیست حتی همین آقای هنرپیشه اصلی این کارش با کارهای قبلی اش مشابه است از لحاظ ارائه نقش، بازیگر اول فیلم آقای جیمی فوکس هم از این قاده مستثنی نیست
کارگردانی آن خوب است . فیلم به دیدنش می ارزد
نکته دیکر اینکه اگر اشتباه نکنم چندین وقت است که فیلم هائی با این سوژه ساخته می شود و این نشانگر این می تواند باشد که مردم یواش یواش اعتمادشان را برای برقراری امنیت نسبت به دولت ها از دست می دهند و دارند به این فکر می افتند که خودش آستین ها را بالا بزنند!!! گفتم : می تواند اینطور باشد


یا علی

20 oktober, 2009

تولد حضرت معصومه (سلام ا... علیه

تولد حضرت معصومه را به شیعیان مولا امیرالمومنین علی (ع) تبریک می گویم

راستش از خدا که پنهان نیست از شماها چه پنهان که سال قبل بر اساس اخباری که شنیده بودیم متوسل شدیم به حضرت معصومه و از ایشان یک خانه طلب کردیم که مرحمت فرمودند آن هم در چه روز خوبی

امسال هم دوباره همزمان با سالگرد تولدشان می خواهم دوباره تقاضائی از ایشان بکنم که انشاءا... با همراهی و دعای شما دوستان کار سریعتر به انجام می رسد

می خواهم از ایشان درخواست کنم که خانه ای برای مادر دوستانمان در ایران تهیه شود که ایشان راحت باشد و هی لازم نباشد هر چند وقت اسباب کشی کند و یا هر چند وقت پول بیشتری بدهد که این خودش همانطور که می دانیم برای همه مشکل است چه برسد به این خانم مسن و محترم

دوم: ما تصمیم گرفته ایم که یک خانه سه طبقه در مشهد بسازیم و با پول اجاره آن مشکل مردم را در حد امکان حل و فصل کنیم که دیدیم اینطور کار عمری است . از کمک های یکباره و کم بهتر است یک صندوقی هم درست کرده ایم و امیدواریم که حضرت معصومه به لطفشان کمکی بکنند تا این خانه سریعتر راه بیفتد تا بتوان به ولایتی ها امیرالمومنین کمکی کرد

اگر زمین و طبقه اول آن ساخته شود پول بقیه اش را خودش در می آورد

تا ببینیم چه می شود

التماس دعای مخصوص


یا علی

12 september, 2009

شب سوم قدر

امشب سومین شب از شب های قدر
اگر امشب دلت شکست و حالی داشتی التماس دعا


یا علی

11 september, 2009

شب دوم قدر


امشب دومین شب از شبهای قدر است

شب شهادت مولا امیرالمومنین (ع) قطب عالم امکان

با حالی طلب کرد ماندنی که در دل بماند


یا علی

08 september, 2009

شب اول قدر


امشب اولین شب از شب های قدر است

شب ضربت خورد مولا امیرالمومنین علی (ع) ، شبی که آسمان هم در آن گریه می کند

اگر حالی دست داد، دعا کن ولایتی بمانیم و ولایت مولا همیشه در وجودمان باشد


یا علی

01 september, 2009

جشنواره ادبی اینترنتی کافه نادری 2



جشنواره ادبی اینترنتی کافه نادری 2

بخش ادبیات انجمن خورشید

برای تهیه مکانی جهت ارائه کارهای ادبی برای ایرانیان و فارسی زبانان سراسر دنیا تصمیم گرفت تا جشنواره ادبی اینترنتی کافه نادری را راه اندازی کند ( کافه نادری یک کافه معروف در تهران است که سالها مرکز تجمع نویسندگان و شعراء بزرگ و معروفی بوده است )

به جهت سهولت ارسال آثار شرکت کنندگان می توانند کارهای خود را توسط میل ( پست الکترونیکی ) ارسال کنند. به این وسیله هم ارسال آثار راحت می شود و تعداد بیشتر از هنرمندان می توانند در این جشنواره شرکت کنند.

این جشنواره برای اولین بار در سال 2008 به زبان فارسی برگزار شد و در 2 بخش جوایز آن به شرح زیر اهداء شد.

1- بخش نثر: خانم سمیرا مهدی نیا - از ایران

2- بخش شعر: آقای فرشاد توکلی - از ایران

...............................................

شرایط شرکت در آن

1- آثار هنرمندان باید تا تاریخ 1 نوامبر 2009 به انجمن رسیده باشد.

2- جشنواره در 3 قسمت 1- نثر 2- شعر 3- نمایشنامه برگزار می شود

2- کارها می تواند با یکی از دو نوع دیجیتال ( ورد – یا – پ دی اف ) ارسال شوند

مسئولیت باز نشدن کارها با فونت های غیر معمول به عهده دوستان هنرمند است و کار آنها ارزش گذاری نمی شود

3- هر کدام از هنرمندان می توانند حداکثر تا 5 اثر ارسال نمایند.

4- آثار ارسالی باید به عنوان ضمیمه فرستاده شود بدون نام هنرمند ( نام و مشخصات هنرمند در خود میل نوشته شود )

5- آثار ارائه شده نباید به هیچ عنوان در جشنواره و مسابقه دیگری قبلا شرکت کرده باشد.

6- کارها باید با آدرس اینترنتی

kafenaderi@khorshid.nl

ارسال شوند.

.................................................

جوایز جشنواره کافه نادری:

به نفرات برگزیده در هر رشته جوایز زیر تقدیم می گردد.

1- لوح تقدیر

2- تندیس جشنواره

3- جایزه نقدی

.................................................................................

نکات دیگر:

1- کارهای برگزیده شده در یک مجموعه به چاپ خواهند رسید

2- کارها ارائه شده توسط یک ژوری 10 نفره قضاوت می شود.

3- انجمن خورشید مستقل است و به هیچ جریان و گروه سیاسی وابستگی ندارد.

4- کلیه افراد حقیقی و مراکزی که تمایل دارند تا از نظر مادی به بهتر برگذار شدن کافه نادری کمک نمایند، می توانند با آدرس اینترنتی:

kafenaderi@khorshid.nl

تماس حاصل نمایند

به امید حضور شما در کافه نادری 2

انجمن خورشید

17 augustus, 2009

نگاهی کوتاه به فیلم The Ugly truth



فیلم حقیقت زشت کار روبرت لوکتیک، ساخته آمریکا و محصول 2009 است

داستان فیلم چیز تازه ای ندارد و همان جریان عشق و عاشقی تکراری است که دو نفر اول ار همه بدشان می آید و بعد کم کم عاشق هم می شوند وبقیه قضایا

تنها نکته مثبت این فیلم بازی نقش اول زن آن کاترین هیگل است که خوب می درخشد

و دیگر هیچ

دیدنش را پیشنهاد نمی کنم


یا علی

07 juli, 2009

از این اداهای دمکراتیک بودن ایرانی ها دیگر حالم بهم می خورد



فرصت خوبی پیش آمد که چند خطی بنویسم برای همه آنهائی که دوغ و دوشاب را قاطی می کنند ( شاید نه به عمد بلکه به نادانی و جهل ) روز 6 جولای پیغامی را در بالاترین گذاشتم و تولد مولی المیرالمونین علی (ع) را تبریک گفتم.

امروز مراجعه کردم و دیدیم که برای آن پیغامهائی گذاشته شده است که بعضی از آنها نشانه خریت و بی شعوری و نادانی و همه صفت های دیگر غیر انسانی کسانی است که دارند به خیال خود برای دمکراسی و آزادی فکر و نظر زنجیر پاره می کنند در حالی که شعورشان هنوز آنقدر کم، پائین و احمقانه است که بقول شاعری: وای اگر از پس امروز بود فردائی!

روی سخنم با این اشخاص است که همیشه به علت دگمیت و نفهمی فکر کرده اند که هر کس سبیل داشت پدرشان است.

خیر عزیز اینطور نیست، قبل از اینکه گلویت را برای چیزی پاره کنی باید اول بنشینی و با خودت در مورد آن فکر کنی و ببینی که اصلا آن را می فهمی یا نه.

دمکراسی، آزادی اندیشه و بیان و آزاد بودن در اظهار عقیده شخصی کلماتی هستند که همه ما همیشه از آنها بوفور استفاده می کنیم، اما حقیقت اینکه چقدر از این کلمات را می فهمیم در عکس العمل های ما روشن می شود.

فحش و ناسزا گفتن و در مورد چیزی نظر دادن که به اندازه گاو از چند و چوند آن آگاه نیستیم و اگر 2 ثانیه فکر کنیم برایمان واضح می شود که این حرف با حرفی که دیروز زده ایم تفاوت دارد، ما را به این نتیجه می رساند که حرف دیروز حرف ما نبوده و چون عده ای آن حرف را زده اند ما هم مثل طوطی آن را تکرار کرده ایم، بدون آنکه شعور فهم آن را داشته باشیم.

منفی دادن و اعلام اینکه این لینک ( در اینجا من منظورم لینک خودم در بالاترین است) توهین آمیز است مسلما نشانه توهین آمیزی این لینک و نوشته نیست، بلکه نشانه عدم شعور، خریت و نداشتن تحمل برای شنیدن حرف و نظر دیگران است.

نشانه این که متاسفانه شعور من که نوشته تو را می خوانم و اگر آن را بر اساس ذهنیت خودم نمی بینم و یا آن را قبول ندارم رد می شوم از تو که مطلبی را می خوانی و بدون اینکه شعورت به درک آن برسد سعی در حذف آن می کنی بیشتر است و برای اینکه من را به این نتیجه می رسانی در من دو ذهنیت یجاد می شود

اول: خوشحال می شوم که آدم هائی هستند که شعور من از آنها بیشتر است

دوم: ناراحت می شوم که اگر خدای ناکرده ذهنیات این آدم ها بر بقیه و عموم جامعه حاکم شود آنوقت باید زمین ایران را شخم زد و بذر دیگری پاشید که از این گند و کثافت چیز خوبی در نخواهد آمد.

در این لینک سایتها(بالاترین، دنباله و...) بودن زندگی ما را تعیین نمی کند، چون تا چندی قبل اینها اصلا وجود نداشتند، پس زندگی من منوط به این سایتها نیست، اما این نوع برخورد دلیل بسیار خوب و روشنی است که چرا ایران و ایرانی هیچوقت با این همه هارت و پورتی که داشته است به هیچ کجا نرسیده و نخواهد رسید.

چه این چیزها ادامه داشته باشد و چه نه، من زنده ام و زنده خواهم ماند و می نویسم هر آنچه را دوست دارم و به آن اعتقاد دارم و از آن لذت می برم.

من را نمی توان حذف کرد حتی اگر ...


یا علی

06 juli, 2009

تولد مولی امیرالمومنین



تولد مولی امیرالمومنین بر همه ولایتی ها مبارک باد

یا علی

03 juni, 2009

نگاهی کوتاه به فیلم Afro Samurai


فیلم سینمائی کارتونی و یا فیلم کارتونی سینمائی ( آفرو سلمورائی ) ساخته آکاشی اوکازاکی و محصول مشترک آمریکا و ژاپن است

فیلم چیز جدیدی نیست

داستان مثل تمام داستان فیلم های آمریکائی در مورد آدم تک و تنها و دربدریست که از بقیه هم معمولا در زد و خورد و بکش بکش بهتر است

سعی می کند که درس به اسلحه نبرد تا اینکه او را مجبور می کنند و او هم سلاحش که در این فیلم شمشیر سامورائیست را می کشد و همه را قلع و قمع می کند

اولین فیلم کارتونی است که سامورائی آن سیاه پوست است

و این خودش می تواند برای نشان دادن عدم گرایش هالیوود به نژاد پرستی خوب باشد، اما از آنجا که مسلما نمی تواند کسی بجز آمریکائی های سفید پوست درست و حسابی از آب در بیاید

این سامورائی سیاه پوست ما هم بر خلاف تمام سامورائی ها دائما در حال کشیدن سیگار و سیگاریست

این فیلم به نگاه کردن نمی ارزد


یا علی

01 juni, 2009

نگاهی کوتاه به فیلم UP



این فیلم جدیدترین ساخته کمپانی پیکسار است
این کمپانی کارش را با سفرهای ماجرائی آندره و والی ب در سال 1984 و از آن زمان هر چند وقتی با فیلم جدیدی و تکنیک جدیدتری توانسته همواره تحسین ها را برانگیزد
فیلم ( آپ ) هم مثل بقیه فیلم های پیکسار فیلمی برای همه تمام تقسیم بندی های سنی است
البته این به این منظور نیست که فیلم های این کمپانی برای همه محدوده های سنی ساخته می شود بلکه منظور از این نظر این است که بزرگسالان هم می توانند از آنها لذت ببرند حتی خیلی بیشتر از خیلی فیلم هتئی که برای بزرگسالان ساخته می شوند
این فیلم داستان بسیار ساده دارد و مانند بقیه کارهای پیکسار تکنیک خیلی خوبی بطوری کخ آدم دیگر در میان این همه احساس و لطافت بدنبال حقه های اسپشیال افکت نمی گردد و فیلم هم مثل بقیه فیلمهای انیمیشن شبیه بازی های خشن و کامپیوتری نیست
در نهایت اگر مثل من دیگر مدتهاست فیلمی به دلت ننشسته است
پیشنهاد می کنم این فیلم را ببین
صد البته به دیدنش می ارزد

28 mei, 2009

نگاهی کوتاه به تصاویر متحرکی به اسم اخراجی های 2



اخراجی های دو هم آمد

و عجیب افتضاحی بود


درباره این تصویر متحرک نوشتن بسیار مشکل است چون برای نوشتن باید نکته ای باشد که بتوانی بر اساس آن کار را شروع کنی و این مجموعه تصاویر متحرک هیچ نیست


قبلا در مورد اخراجی های یک گفته بودم که فروش زیاد آن نشانه عدم شعور و درک زندگی و جنگ و انسانیت و عرف و اخلاق و .... است

گفته بودم که این ملتی که برای هر چیزی کوچکی یقه می دراند، وقتی کسی اینطور به شعورش توهین می کند، می رود و میلیونی این تصاویر متحرک را می بیند

کجا هستند آنهائی که اگر جائی کسی جوک با لهجه ترکی بگوید می خواهند جرش بدهند و این را علامت بی شعوری طرف می دانند، یکی بیاید و بگوید کدام جوک ترکی که شنیده است اینقدر سخیف و پست بوده است

در اخراجی های دو کار بسیار سخیفتر از اولیست

اینترنت را نگاه من، سری به وبلاگ ها و اتاق های چت بزن و ببین که این ملت فرهیخته چطور صبح تا شب سخت مشغولند تا کار بزرگ و مهم و بی نظیری انجام بدهند و چطور برای هر چیزی و هر نظری که هر کسی در یک وبلاگی یا سایتی گفته، عکس العملی حاضر و آماده کنند

حالا این انبان نوشته ها و مدعاها را داشته باش و ببین همین ملت که همیشه همه چیز را بهتر از همه می داند، فروش این تصاویر متحرک را به میلیارد می رساند و کمک می کند که سازنده آن خود را از همه طلبکار بداند و همه را برای اظهار نظری که می کنند دشمن بخواند و گیج بداند و با صدای بلند بگوید که: نه هیچ از هنر می فهمد و نه از سینما ( حالا چه کسی می تواند با این سازنده حالی کند که این تصاویر متحرک سینما نیستند )

نوشته این ساخته آنقدر مزخرف است که اگر قرار بود و اجازه آن را همه در این حد داشتند به در همین حد مبتذل هزاران می شد در ایران نوشت ( اما کو اجازه اش، تازه اگر اجازه اش هم بود آن کسی که همه چیز را زیر پا بگذارد و چشم هایش را ببندد و چنین چیزی را بنویسد شاید پیدا نمی کردی )

ساختن این تصاویر چیزی هم به نام کارگزدانی طلب نمی کند که اگر می کرد سازنده فهم کلمه کارگردان را داشت و می دانست که به کسی که فقط بتواند بگوید صدا، دوربین، حرکت، کارگردان نمی گویند

مشکل بزرگ من با این فیلم بازیگران آنند

آنهائی که قبلا کار کرده اند و با کارگردانان دیگر همکاری داشته اند، از آنها بعید بوده که در چنین سیرکی بازی کنند ( و شاید برای همین است که در این فیلم کسی به خودش زحمت بازی جلوی دوربین را هم نداده است )

عده ای می گفتند بازیگر اگر بازی نکند بس چطور نان بخورد؟ راستش من جوابش را نمی دانم، فقط هر وقت هر کس چنین توجیحی می کند یادم از نوشته اول کتاب نون و القلم ، جلال آل احمد می افتد که می گفت: زینهار که کلام را به خاطر نان نفروشی

هر صحنه این تصاویر پر از اشکال و منطقی، هنری و فکریست که درباره آن صحبت کردن و به آن پرداختن وقت زیادی می خواهد و ... که در این حقیر نیست

آخر فیلم نوشته ای می آید بدین مضمون:

این داستان ادامه دارد

و جائی خواندم که قرار است تئاتر آن هم ساخته شود

شاید مقصود همان است که در فیلم گفته شده: در داخل هواپیما آن خانم چادری بعد از صحبتش پشت بلندگو می گوید:

اگر پام رو زمین بود، می دادم همین آقای ده نمکی که می گن، چوب تو ...

این پیام فیلم است

اگر از تصاویر متحرک آقای ده نمکی همینطور اسقبال شود آیشان، چوب توی ...

27 mei, 2009

شهادت حضرت فاطمه (ع



شهادت حضرت فاطمه ( ع ) را تسلیت می گویم

کاش از قلبم به قبرش راه داشت
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت

التماس دعا

یا علی

19 mei, 2009

درس زندگی 41


یکی از تعریف های موفقیت از نظر من این است: طوری زندگی کنید که دائم احساس لذت فراوان کنید و کمتر دچار رنج شوید و با توجه به شرایط زندگی تان کاری کنید که اطرافیانتان نیز طعم خوشی و لذت را بیشتر بچشند تا مزه سختی رنج و سختی
برای انجام این کار باید از رشد فکری برخوردار باشید و شوق کمک و خدمت در سر داشته باشید
با توجه به این تعریف، تا چه حد موفق هستید؟ برای اینکه امروز، از زندگی خود لذت ببرید و یا باعث شوید که نزدیکانتان بیش از پیش از زندگانی خود بهره مند شوند، چه می توانید بکنید؟

یا علی

09 mei, 2009

تئاتر دانشجوئی و دانشجوی تئاتری

تئاتر دانشجوئی یا دانشجوی تئاتری
شاید قبل از شروع می دانستم که نوشتن این چند خط می تواند فحش و بدبیراه و کلی نقل و نبات برایم همراه بیاورد، اما همان چند نفری که در دنیا مرا اتفاقی می شناسند می دانند که من متاسفانه هیچوقت از این بابت نترسیده ام و اگر عمری بدنیا باشد نخواهم ترسید
اما چندیست که درباره چشنواره دانشجوئی نوشته می شود و بحث می شود
امروز هم نوشته ای خواندم که نویسنده در آن از نظرات چند تن از اساتید دانشگاه و هنرمندان هم استفاده کرده است
مساله تئاتر از دیدگاه کلی آن از سالها پیش دارای مشکل و نارسائی است
تئاتر پیش از اینکه در چهارچوب یک سالن و اجرا قرار بگیرد یک اندیشه و یک احساس است و ارائه درست این اندیشه و احساس منوط به داشتن دانش و بیشتر از آن استعداد، علاقه و تلاش نیاز دارد و بس
هر کسی ( نمی گویم هنرمند، که هر که تئاتر کار می کند لزوما هنرمند نیست فقط کسی است که از بد حادثه و بیکاری و یا تشویش بقیه و یا مد به این کار می پردازد) که می خواهد تئاتر کار کند باید چیزی داشته باشد و یا لااقل سعی کند که پیدا کند و آن فهم این کلمه است : تئاتر
تئاتر دانشجوئی هم در این سالها به همین درد مبتلا شده است ( مسلما منظور این حقیر همه کارها و همه دانشجویان این رشته نیستند ) اما چیزی که باید روشن شود و در اصل روشن هست و ما معمولا آن را نمی خواهیم ببینیم این است این که در دانشگاه شعور تئاتر به کسی درس داده نمی شود و فقط اصول تئوری و آکادمیک آموخته می شود ( البته اگر آن هم آموخته بشود)

يدالله آقاعباسي، نمايشنامه‌نويس، مترجم و مدرس تئاتر
به طور كلي روحيه‌اي كه در مجموع و نه فقط در رشته تئاتر بلكه تمامي رشته‌هاي هنري وجود دارد به برنامه‌هاي غلط آموزشي و پايه‌هاي نادرست تربيت دانشجو باز مي‌گردد، اين‌كه دانشگاه‌هاي ما تنها تبديل شده‌اند به توليد فناوران هنري نه هنرمند. بنابراين وقتي دانشجو فارغ‌التحصيل مي‌شود اگر خيلي خوب هم كار كرده باشد، يك فناور‌خبره است.بزرگترين‌ آسيب‌تئاتر دانشجويي به سطح پايين آموزش و سطح پايين علمي استادان‌ اين‌ رشته ‌‌در‌دانشگاه‌ها بازمي‌گردد
سطح علمي پايين استادان اگر در يك كلام به دنبال مهم‌ترين آسيب تئاتر دانشجويي هستيم، بدون هيچ زياده گويي بايد اعتراف كنيم كه بزرگترين آسيب تئاتر دانشجويي به سطح پايين آموزش كه ناشي از سطح پايين علمي استادان اين رشته در دانشگاه‌هاست بازمي‌گردد

منوچهر اكبرلو، نمايشنامه‌نويس و مدرس تئاتر
يكي ديگر از آسيب‌ها و موانع پيشرفت تئاتر دانشجويي، به ضعف مبرم تئاتر حرفه‌اي ما باز مي‌گردد؛ جايي كه استادان و بزرگاني كه دانشجويان آنها را به عنوان الگو پذيرفته اند و كارهاي آنها را در تئاتر شهر دنبال مي‌كنند، به وضوح در مي‌يابند كه نوآوري و جسارت تنها فايده اش انزوا و مهجوري است در حالي كه با تقليد كوركورانه از آثار دست چندم و به تار و پود رسيده از شدت فرسودگي ذهنيات همين كله گنده‌هاي تئاتر مي‌توانند راهي به تئاتر حرفه‌اي كشور باز كنند و به قول معروف به موفقيت و غايت هدفشان برسند

این اصلا به آن معنی نیست که حالا دانشجویان باید همه دانش تئاتر را نادیده بگیرند و هر چه می خواند بر صحنه بیاورند با این ایده که ما فکر می کنیم که این درست است و آن نه و
ما باید در خودشان روحیه یادگیری، پشتکار، علاقه به دانستن و آماده بودن برای شنیدن ایده های دیگر را یاد بگیریم. باید خواند و خواند و خواند و دانست که خواندن به آدم چیزی را یاد نمی دهد به جز کلمات و اسمهای زیاد و بر اساس آن احساس فهمیدگی و غرور. با فهمیدن این کتاب هاست که کار شروع می کند به پیشرفت

امیدوارم که نظرم مغهوم باشد، اگر نبود که به گوشم می رسد

یا علی

29 april, 2009

برای دوستداران آمریکا



این فیلم را پیدا کردم و اینجا می گذارم برای همه دوستداران سینه چاک آمریکا که فقط زرق و برق آن را می بینند و
همه کثافت کاری های دوران تاریخ آمریکا را ندیده می گیرند
قدیمی ها وقتی کسی چیزی را که بد بود،: می گفت نه خیلی هم خوب است ، می گفتند : انشاءا... نصیبت بشود
من این را نمی گویم زیرا می دانم همه اینها از حماقت است
مثل همه چیز دیگر ، مردم چیزهائی را می گویند که اصلا آنها را نمی فهمند
امیدوارم یک روز بیاید که ما قبل از اینکه حرف بزنیم، چند ثانیه هم فکر کنیم


یا علی

19 april, 2009

درس زندگی 40


استفاده از نیروی اراده هرگز کاری صورت نمی دهد و یا لااقل در دراز مدت شیوه ای غیر موثر است
آیا تا کنون در زمینه ای- مثلا وضع جسمانی خود- به آستانه احساس رسیده اید؟
در چه مرحله ای دچار آن احساس شده اید؟
چه کرده اید؟
شاید با استفاده از قدرت اراده و گرفتن رژیم غذائی، با خویشتن به مبارزه پرداخته باشید، اما البته هر نتیجه ای که گرفته اید جنبه موقت داشته است، زیرا محروم کردن خویشتن از غذا، همیشه دردناک است و مغز شما هرگز اجازه نمی دهد در شرایطی که راه دیگری وجود داشته باشد، دائما رنج را تحمل کنید
پس چه باید کرد؟
راه حل آن است که بجای مبارزه با غرایز طبیعی، حالت شرطی خود را نسبت به غذا عوض کنید، تا اینکه میل به غذا در شما کم شود و خوردن غذا دیگر لذتبخش نباشد، دائما دردسرهایی را کع در اثر پرخوری کشیده اید به خود یادآوری کنید
پرخوری را رنج آور و ورزش را امری اذتبخش تلقی کنید تا به طور خودکار، در مسیر صحیح بیفتید


یا علی

16 april, 2009

ما برگشتیم

ناراحت نباشید ما از مسافرت برگشتیم
مسافرت به بروخه، بلژیک به خوبی و خوشی تمام شد و ما قدوم مبارک خودمان را به خاک هلند گذاشتیم
سفر خوبی بود
کلی زیبائی دیدیم و عکس هائی هم گرفته ایم که چند تا از آنها را اینجا می گذاریم و بقیه را بعدا در جای دیگری که بتوانید ببینید

یا علی









11 april, 2009

بروخه، بلژیک


همانطور که قبلا به استحضار شما رسانده بودم
بر اساس همان برنامه ای که در وبلاگ سفر گذاشته بودم
رفتم( یعنی آمدم ) بروخه بلژیک که به ونیز بلژیک معروف است
الان یکی دوتا عکس از جناب مستطاب می گذارم تا بعد گزارش مفصل تری آماده شود شاید که خدای ناکرده به درد شخص دیگری بخورد

یا علی