30 november, 2005

دو روز آخر زندگی







دو روز مانده به پایان جهان

تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر
شده بود و تنها دو روز

تنها دو روز خط نخورده باقی بود.


پریشان شد و آشفته و عصبانی

نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.

داد زد و بد وبیراه گفت ،خدا سکوت کرد

جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت

خدا سکوت کرد

آسمان و زمین را به هم ریخت

خدا سکوت کرد

به پر و پای فرشته ها و انسان پیچید

خدا سکوت کرد

کفر گفت و سجاده دور انداخت

خدا سکوت کرد

دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد

خدا سکوتش را شکست و گفت : عزیزم

اما یک روز دیگر هم رفت

تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی

تنها یک روز دیگر باقی است

بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن

لا به لای هق هقش گفت : اما با یک روز ؟

با یک روز چه کار می توان کرد ؟

خدا گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را

تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته

است

و آنکه امروزش را در نمی یابد ، هزار سال هم به

کارش نمی آید

و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت
و گفت

حالا برو و زندگی کن


او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی

دستانش می درخشید

اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود

می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد

قدری ایستاد

بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن

این یک روز چه فایده ایی دارد

بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم

آن وقت شروع به دویدن کرد

زندگی را به سر و رویش پاشید

زندگی را نوشید و زندگی را بویید

و چنان به وجد آمد

که دید می تواند تا ته دنیا بدود

می تواند بال بزند

می تواند

او درآن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی

را مالک نشد ، مقامی را به دست نیاورد

اما

اما درهمان یک روز دست بر پوست درخت کشید ، روی چمن خوابید

کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و

ابرها را دید

و به آنها که او را نمی شناختند سلام کرد

و برای آنها که او را دوستش نداشتند از ته دل دعا

کرد

او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد

لذت برد و سرشار شد و بخشید و عاشق شد و عبور

کرد و تمام شد

او در همان یک روز زندگی کرد

اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند

امروز او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود



{ يا علی }

24 november, 2005

دخیل شدن سگ به حرم امام رضا

يك سگ با دخيل شدن به حرم امام رضا (ع) در چند متري ضريح زانو زد

سرش را به سنگهاي حرم چسباند و شروع به گريه كرد


ماجراي شگفت انگيز ورود يك سگ گله و غير ولگرد به حريم مقدس ثامن الحجج در روزهاي مياني هفته گذشته زائران حرم امام رضا (ع) كه مشغول زيارت در پايين پاي مبارك بودند ار شگفت زده كرد



به نقل از شاهدان عيني و فيلم و عكس تهيه شده توسط دوربينهاي مداربسته حرم، در روزهاي مياني هفته گذشته ، زائران حرم امام رضا (ع) ناگهان با سگ سفيدي مواجه شدندكه تا چند متري ضريح مطهر ، پيش آمده بود و به صورت ويژه اي سرش را در درست مقابل پايين پاي مبارك روي زمين گذاشته و با صداهاي عجيب، گريه مي كرد.

بنابراين گزارش، پس از آنكه يكي از دربانها با سگي مواجه شد كه بدون سر و صدا و سري پايين افتاده، قصد ورود به حرم رضوي را داشت، از ورود او به حرم جلوگيري مي كند.

خود دربان در اين مورد به «انتخاب» مي گويد: باورم نمي شد كه اين سگ چگونه به اينجا آمده و با هيچ مانعي رو به رو نشده است.سگ وقتي به طرف من آمد به شكل ارامي و فقط با كلمه "برو" سرش را برگرداند و بدون مقاومت از آنجا دور شد.

سگ ياد شده اينبار با ورود به پاكينگ ويژه ، وارد محوطه مي شود و با مخفي كردن خود در كنار يك كمپرسي حامل سنگ (انطور كه در تصاوير دوربين مدار بسته ديده شده) ، خود را به صحن‌آزادي مي رساند.

اين سگ با ورود به داخل صحن به هيچ وجه از روي فرشها عبور نمي كند و به شكلي هيچ كس متوجه نمي شود (اما دوربين ها آن را ضبط كرده اند) در حالي كه به شكلي شگفت آور پشت به ضريح نمي كند، تا دو سه متري ضريح مطرح پيش مي رود.

اين سگ در دو سه متري ضريح زانو زده و سرش را به سنگهاي حرم چسبانده و با درآوردن صداهاي عجيب ، شروع به نوعي گريه و مي كند، به طوريكه خدامي كه در اطراف اين سگ پس از ساعتي حلقه مي زنند سر سگ ياد شده را خيس از اشك تعريف مي كنند.

پس از ساعتي يكي از زائرين سگ را مشاهده مي كند و خدام را خبر مي كند.خدام پارچه اي را روي گردن سگ انداخته و با پهن كردن پارچه برزنتي از سگ مي خواهند كه روي برزنت برود.سگ نيز به آرامي روي پارچه مي نشيند و اجازه مي دهد كه خدام شگفت زده، او را به داخل صحن هدايت كنند.

بنا بر گزارش خبرنگار خبرگزاري «انتخاب»، سگ ياد شده به دستور مقامات براي نگهداري به مزرعه ويژه آستان قدس رضوي منتقل شد.


18 november, 2005

گمشده


} یا علی }

14 november, 2005

نسل ایرانی

قرار گذاشته بودم با خودم که چیزکی بنویسم در مورد نسل مهمل و مضمحل ایرانی و نژاد آن / ولی امروز وقتش نبود .


حالا این یکی را داشته باش

اسم تو گذاشتم گل ترسیدم پژمرده شی گذاشتم خورشید ترسیدم غروب کنی گذاشتم جونم که اگه خدای نکرده رفتی منم برم .

} یا علی {

10 november, 2005

نماز شب


این مطلب را جایی خواندم زیباست و درد آور
..........................................................
بندﻩی من! نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است
خدایا! خستـﻪام، نمـﻰتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم
بندﻩی من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان
خدایا! خستـﻪام، برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم
بندﻩی من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
خدایا! سه رکعت زیاد است
بندﻩی من! فقط یک رکعت نماز وتر را بخوان
خدایا! امروز خیلی خستـﻪ شدﻩام، آیا راهی دیگر ندارد؟
بندﻩی من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
خدایا! من در رخـتخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم مـﻰپرد
بندﻩی من! همان جا که دراز کشیدﻩای تیمم کن و بگو یا الله
خدایا! هوا سرد است و نمـﻰتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم
بندﻩی من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب مـﻰکنیم
بنده اعتنایی نمـﻰکند و مـﻰخوابد
ملائکـﻪی من! ببینید من ایـنقدرساده گرفتـﻪام، اما بندﻩی من جیفة باللیل است، و خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده است، او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است، امشب با من حرف نزده است
خداوندا! دو بار او را بیدار کردیم، اما باز هم خوابید
ملائکـﻪی من! در گوشش بگویید پروردگارت، منتظر توست
پروردگارا! باز هم بیدار نمـﻰشود
اذان صبح را مـﻰگویند، هنگام طلوع آفتاب است
ای بنده! بیدار شو، نماز صبحت قضا مـﻰشود
خورشید از مشرق سر برمـﻰآورد
خداوند رویش را برمـﻰگرداند
ملائکـﻪی من! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟
) از وبلاگ منتظر (

09 november, 2005

سعی کن اینطور باشی


اگر دوستم داری مرا همانطور بپذیرکه خدا آفریده است
شجاع باش حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی
تقدیر را هر طور صدا کنی همان گونه می آید
خانه جایی است که تو را بفهمند نه جایی که زندگی می کنی
پلها را از بین مبر - چون مجبور می شوی از رودخانه عبور کنی
عاشق باش چون عشق انحلال کامل فردیت است در جمع
سعی کن مفیدترین آدم روی زمین باشی
همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن
همیشه به خودت بگو بدشانسی هرگز
تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن
هرگز نگو خسته شده ام
برای بازنشستگی ات برنامه ریزی کن
شکست را به راحتی بپذیر چون در پی آن پیروزی است
عاشق باش و بدان که عشق پویش ناب زندگی است
{ یا علی }