20 januari, 2005

شهادت حضرت فاطمه

اين روز عزا را به همه فاطمی ها تسليت می گويم.

{ يا علی }


18 januari, 2005

واضح و ر.شن

راستش از قديم مادربزرگ مرحومم می گفت: اگر کمی تحمل داشته باشی همه چيز روشن می شود...

تمام عرايضی که اينجانب در يادداشتهای قبل خدمتتان عرض کرده بودم ، همه را يکجا آقای رئيس جمهور آمريکا امروز در مصاحبه با روزنامه فرانسوی فیگارو اعلام کرد قسمتی از آن را می آورم:

...وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا همه كساني كه در آمريكا به رياست‌جمهوري مي‌رسند، متعهد به دفاع از اسراييل هستند، گفت: بله، فكر مي‌كنم چنين باشد، چراكه اسراييل، دوستي قديمي و كشوري دمكراتيك است و من بر اين باورم كه دفاع از اين كشور، جزو وظايف ايالات متحده مي‌باشد.

ديگر حرفی برای گفتن نمی ماند بجز اينکه مردم، همين مردم معمولی کاری انجام دهند.

چند نمونه از مارک های اسرائيلی هم می آيد به اميد اينکه بچه های فلسطمنی را از ياد نبريم.

Carmel - سبزيجات، ميوه( آوکادو ....)، آبميوه، گل، ...

Jaffa - ميوه، آبميوه، ...

Top - ميوه، سبزيجات، ...

Hasat - ليموجات، ...

Sabra - غذاهای آماده، محصولات مديترانه ای، ...

Tivall - محصولات گياهی ( گياهخواری)،...

Dana - گوجه فرنگی، ...

Osem - غذاهای سريع، سوپ، بيسکويت، غذاهای آماده، ...

Beigel -بيسکويت و کيک، ...

Dagir - کنسرو ماهی

Holyland - عسل، ادويه، ...

Amba - محصولات کنسرو شده، ...

Green Valley - شراب، ...

Epilady- مواد ازاله مو(موبر)

Gottex - اباس ورزشی و شنا، ...

Milonit, Word Point, Dagesh - برنامه های کامپيوتر

El Al - سازمان هواپيمائی

در يادداشتهای بعدی خبرهای ديگری می آيد.

به اميد اينکه حق کمکمان کند.

{ يا علی }


17 januari, 2005

سایت کمک به همدیگر راه اندازی شد

سايتی که قبلا صحبتش را کرده بوديم راه افتاد!!!

آدرس آن:

www.we-help-each-other.persianblog.com

نظراتتان را برايمان بفرستيد.

{ يا علی }

16 januari, 2005

چکار می شود کرد؟

همه ما در نزديکی فکر بين اسرائيل و آمريکا و پشتوانه اين دو از يکديگر علی الظاهر شکی نداريم، امروز به مورد جالبی برخورد کردم که برايم جالب بود.

نمی دانم فيلم Minority Report استيون اسپيلبرگ يادتان هست يا نه؟ برای آنان که يادشان رفته و يا احيانا فيلم را نديده اند: در ۲۰۵۴ در شهر واشنگتن دی سی آمريکا ۶ سال است که قتلی اتفاق نيفتاده است و اين به علت دستيابی به تکنولوژی جديدی است که می تواند افکار و تصميمات را قبل از به عمل درآمدن اعلام کند و حکومت می تواند شخص را قبل از ارتکاب به عمل دستگير کند، خب اين را تا اينجا داشته باشيد و حتما يادتان هست که استيون اسپگيلبرگ يهودی است .

امروز در خبر آمد که جورج بوش اعلام کرد: در حالي كه ما انبارهاي سلاح‌هاي كشتار جمعي را پيدا نكرديم اما براي رفتن به عراق دليل داشتيم. بوش افزود: آمريكا بايد از حملات 11 سپتامبر درس بگيرد. ما بايد با خطرات جدي قبل از اينكه تحقق يابند، مقابله كنيم. اين دقيقا همان نظر کارگردان را در فيلم بالا دارد و اين رئيس جمهور کشوری است که به رغم پيوستن به پيمان منع توليد و تكثير سلاح‌هاي هسته‌اي (NPT)، در بهار سال 2004 بيش از 7 هزار كلاهك اتمي عملياتي در اختيار داشته است. حدود 5886 كلاهك اتمي استراتژيك و 1120 كلاهك اتمي غير استراتژيك در اختيار دارد. اين جداي از حدود 3 هزار كلاهك اتمي ذخيره‌اي است كه در زرادخانه‌هاي آمريكا جا گرفته‌اند. اين گزارش مي‌افزايد، آمريكا همچنان به توسعه موشك‌هاي جديد بالستيك، طراحي كلاهك‌هاي جديد اتمي‌، ساخت تجهيزات توليد آنها و مدرنيزه كردن سيستم كنترل فرماندهي خود ادامه مي‌دهد. بر اساس اين آمار، در بهار سال 2004، آمريكا حدود 29 موشك بالستيك ميان‌قاره‌اي فعال در اختيار داشت كه آنها را براي مواقع ضروري آماده شليك كرده است. علاوه بر اين، واشنگتن در مجموع داراي 1660 بمب افكن اتمي فعال و 85 بمب افكن اتمي اضافي است.

جالب نيست؟ حالا چکار می شود کرد؟ علی الظاهر هيچی، اما در حقيقت هر وجدان بيداری می تواند کار انجام دهد، حالا اگر اين کار در ظاهر بزرگ و موثر به ديده نمی شود ولی به اين معنی نيست که تاثير ندارد و آن اين است که.

۱- از چشم انتظار از هيچ دولتی نداشته باشيم که کاری بر عليه آمريکا و اسرائيل انجام بدهد چون به جز حرف اين دولتها کاری انجام نمی دهند.

۲- اين برايمان مشخص و روشن باشد که هر پولی که برای خريد اجناس: آمريکائی و اسرائيلی استفاده شود تبديل به بمب و گلوله ای می شود که با آن بچه های فلسطينی کشته می شوند و بر سر مردم افغانستان و عراق بمب ريخته می شود.

اگر به نقطه برسيم می توانيم اين مبارزه را در حد خودمان شروع کنيم بدانيم که راه ملخی پيش سليمان هيچ است، وليکن کرم است از موری. اگر تنوانيم جلوی انها را بگيريم لااقل اين احساس راحتی را پيدا می کنيم که در اين کشتار دستجمعی و نژادپرستانه آمريکا و اسرائيل شرکت نکرده ايم (پس از الان تصميم بگيريم که اجناس آمريکائی و اسرائيلی نخريم) دفعه بعد در هينجا بارکد های اجناس اين دو کشور را پيدا می کنيد، اگر شما هم اطلاعاتی از اجناس اسن دو کشور زير هر نام و مارک و آرمی داشتيد برايمان بفرستيد.

تبريک به تمام کسانی که از ايران مستقل و يکپارچه و آزاد بدشان می آيد تبريک عرض می کنيم، استان خراسان هم تکه تکه شد. منتظر بی شرفی بعدی بزرگان هستيم.

{ يا علی }

15 januari, 2005

ما مرده ایم

ما همه مرده ايم، خودمان هم می دانيم اما به رو نمی آوريم.

در دنيا هر چه می گذرد، بگذرد، ما زندگيمان را می کنيم.امروز در دنيا چه خبر است؟

امروز همه دنيا سعی می کند که جلوی دسترسی ايران به تکنولوژی هسته ای را بگيرد در حاليکه اسرائيل بقولی بيش از ۲۰۰ کلاهک هسته ای دارد، دليل آن هم داشتن امکان دفاعی است( و کسی هم چيزی نمی گويد) همين اسرائيل برای دفاع تاسيسات هسته ای عراق را بمباران می کند (و کسی چيزی نمی گويد) کسی نمی پرسد اين نگاه نژادپرستانه اسرائيل چرا مورد قبول تمام عالم است؟ چرا تقريبا هر روز در گوشه ای از دنيا به يادبود قربانيان يهودی در جنگ جهانی دوم راهپيمائی و مراسم برگذار می شود و از ميليونها قربانی غير يهودی نامی برده نمی شود؟ چرا هر روز يهوديان مطالبه ميلياردها دلاری را می کنند که در اين دوران از دست داده اند و کسی نمی گويد که آنهای ديگر هم دارائی هائی داشته اند. چرا همه جا برای يهوديان بناهای يادبود ساخته می شود و از بقيه قربانيان اسمی نمی آيد؟ همه اين نگاه های نژادپرستانه شايد برمی گردد به تعاليم دينی يهوديان ( انشاء ا... شايد بعدآ گوشه ای از اين تعاليم نژادپرستانه در همين صفحه آورديم)

امروز در دنيا ما پدری داريم که برای همه دنيا تصميم می گيرد. هر وقت بخواهد دمکراسی!!! را به هر کشوری که بخواهد می برد. مردم را قتل عام می کند، دارائی های آنان را غارت می کند، فرهنگ و ميراث فرهنگی اشان را از بين می برد، پول تمام زحمتهايش را هم می گيرد و اگر دلش خواست و مطمئن شد که آن کشور را زير فرمان خود دارد آنجا را ترک می کند و هميشه اين را يادآور می شود که همه کاره فقط ايشان بوده است و بس. متاسفانه برای نمونه اين گفتار راه دوری نبايد رفت.

آمريکا بخاطر داشتن سلاح های هسته ای (کشتار جمعی)به عراق حمله می کند{ امروز در خبر آمد بود که قبل از حمله به عراق سازمان سيا می دانسته است که عراق فعاليتهای هسته ای خود را متوقف کرده است و سلاح هسته ای ندارد.

هر که را خواست کشت(نمونه آن مجلس عروسی را هواپيماهای آمريکائی با راکت زدند) و هر که را که خواست شکنجه کرد( نمونه آن زندان ابوغريب) برای زحماتی که کشيد قرارداهای کلان با کارخانجات آمريکائی بسته شد و صدور و فروش نفت را زير نظر گرفت.آخرالامر کشور را به عراقی ها تحويل داد و حالا ضربه کاری آخر را وارد می کند(جورج بوش در پاسخی به نامه دو تن از رهبران کردهای عراق نامه ای نوشته است که قسمتهائی از آن را در زير می خوانيد. به قسمتهای رنگی توجه بيشتری کنيد)

... شما از رياست و مقام حرف مي‌زنيد، در حالي كه اختلافات ميان شما ما را مجبور كرد كه پست رياست را به هيچ‌كدام از شما ندهيم...

... ما پرچمي را با نقشه دو خط آبي به معني دجله و فرات طرح كرديم و شماها را مانند خط زردي در وسط آن قرار داديم ...

... ما دستور داديم كه پرچم كردستان در كركوك ممنوع باشد و ادارات و سازمان‌هاي رسمي، آن را بر بالاي بام نصب نكنند ...

... خودتان يك ضرب‌المثل كردي داريد كه مي‌گويد: «اعراب آورده شده و اشغال‌گر را يك جا جمع مي‌كنيم و قهرمانانه با سنگ، آوارگان [كردها و تركمن‌ها] را پيروز مي‌كنيم ...

خوش باشيد

برادرتان جورج دبليو بوش ـ كاخ سفيد

.....................................................

من دلم سخت گرفته است ازين

ميهمانخانه، مهمان کش روزش تاريک

که بجان هم نشناخته، انداخته است

چند تن ناهوشيار، چند تن ناهموار، چند تن نابيدار

...................................................

{ يا علی }

14 januari, 2005

زندگی


زندگی به اين شيرينی را شيرين نگه داريم.

{ يا علی }

13 januari, 2005

ما به هم محتاجیم

ما به هم محتاجيم...


{ يا علی }

12 januari, 2005

خودفروشی

باز هم جائی خواندم که نماينده خانمی در مجلس ايران و آيت ا... مشکينی خزعبلا تی گفته بودند درباره آقای خامنه ای و امام زمان و ارتباط اين دو با هم، نمی دانم کی قرار است که اين خودفروشی ها و چاپلوسی ها و دروغگوئی ها تمام شود و به آخر برسد؟!؟!؟

بارها شنيده ام که مردم در مورد اسلام چيزی نادرستی می گويند که درست نيست { من ناراحت نمی شوم } برای اينکه به نظر من آنها دو دسته اند که من دلم بحالشان می سوزد.

۱- يا اينها را از روز سادگی و ندانسته می گويند که در اين صورت من برای آنها ناراحتم که چرا خود را در مقوله ای وارد می کنند که نمی دانند و برای گفتن و صحبت کردن مورد ديگری را که از آن اطلاع دارند و يا می خواهند که اطلاع داشته باشند را انتخاب نمی کنند.

۲- دسته دوم کسانی هستند که احساس کوچکی و کمبود می کنند، جک می سازند، حرفهای نامربوط می زنند و فحش می دهند، تئوری های جديد می سازند که ربطی به جائی ندارد { و همه اينها برای اين است که اين زحمت را به خود نمی دهند تا گوشه ای بنشينند و در مورد چيزی فکر کنند} اطرافيانشان اين حماقت ها را تائيد می کنند و همه چيز همينطور ادامه پيدا می کند و هيچ روی هيچ بنا می شود.

وشايد برای همين است که ما در تاريخمان هيچ نداشته ايم، هيچ نداريم و اگر به همين منوال جلو برويم هيچ هم نخواهيم داشت.

بجای اينکه ببينيم الآن چکار می توان کرد هميشه به گذشته ای که در مورد آن نمی دانيم می چسبيم و می گوئيم که: فلانی اين کار را کرد و گرنه ما دنيا را گرفته بوديم و فلانی اين کار را نکرد و گرنه ما دنيا را گرفته بوديم.

دلم بدرد می آید از اين همه انرژی و وقت و فکر که به اين چيزها صرف می شود.

این کشور شايستگی و لياقت داشتن افراد بهتری است. افرادی که کور نباشند، افرادی که دهانشان را باز نکنند و چشمهايشان را ببندند، افرادی که قبل از اينکه حرفی بزنند کمی تعقل کنند، افرادی که تائيد اطرافيان برايشان مهم نباشد، افرادی که نان را به نرخ روز خوردن را دوست نداشته باشند و افرادی که مصلحت انديش نباشند و...

می دانم که اينها آرزوهای بزرگيست ولی الآن لااقل تنها چيزی که داريم حق داشتن آرزوهای بزرگ است و لاغير.

.................................

ای عشق، ای عشق، چهره آبيت پيدا نيست.

{ يا علی }

11 januari, 2005

سایت کمک

نگران نباشيد تا چند روز ديگر سايت کمک را با کمک شما راه می اندازيم.

باقی هم بقايتان

{ يا علی }

10 januari, 2005

امروز

به خاطر بسپار، اگر افرادی پشت سر تو حرفی می زنند، تنها به اين معناست که تو دو قدم از آنها جلوتری . (فری فلگ)

{ يا علی }

09 januari, 2005

اشتباه. اشتباه

اشتباه

اشتباه از آنجا آغاز شد که عده ای امام خمينی را توی ماه ديدند.

بعد از آن اين اشتباهات مانند قطاری که در لحظه سرعتش بيشتر شد و به جائی رسيد که ديگر مشکل بتوان جلوی آن را گرفت.

از معصوم جلوه دادن امام خمينی تا شاختن گنبد و بارگاه و مرقد همانند ائمه، از چاپ زيارتنامه تا صندوق های کمک و ...

اينها برای هر چه که بود ( که علی الظاهر معلوم هم هست) يک نتيجه قطعی داشت و آن ضربه علاج ناپذيری و يا لااقل ايجاد زخم بدخيمی بر پيکر اسلام و به ويژه تشيع.

چقدر مردم که بواسطه اين اشتباهات از اسلام دور نشدند، چقدر از مردم به خاطر اين حرفهای غير منطقی اهتقادشان را از دست ندادند و چقد راز مردم حالا دشمن اسلام شده اند.

فقط و فقط برای اينکه کسانی ياد نگرفتند که اگر از اسلام حرف می زنند، لااقل آن را قبلا کمی مطالعه کنند، وتصميم بگيرند که اگر به مال و منال دنيا می انديشند کمی هم به اتفاقاتی که قرار است آنطرف بيفتد فکر کنند.

هر روز در ايران و دنيا خبرهائی نوشته و خوانده می شود که دل هر شيعه ای را بدرد می آورد اما کو گوش شنوا؟؟؟

تمام فساد رايج در ايران از اعتياد و فحشاء و را خواری و رشوه گيری و و و همه و همه مرهون زحمات چند ساله آقايان است. دستتان درد نکند!!! کاری را که در طول تاريخ دشمنان ايران و اسلام نتوانستند بکنند، شما انجام داديد، کاری کرديد که همه چيز نابود و خراب شود و همه هم آن را از اسلام و مسلمانان بدانند. هيچکس از مردم کوچه و بازار انتظار مطالعه و غور در مسائل را ندارد، اينگونه مردم همان چيزی که ببينند قبول می کنند و شما اين فرصت را به مردم داديد که از اسلام متنفر شوند.

دستتان درد نکند،کار ديگر تمام است و علی الظاهر هيچ کس به جز خود امام زمان نمی تواند آن را نجات بدهد.

اما حالا سوال که برای من پيش آمده اين است اگر امام زمان انشاء ا... بيايند جواب اين دروغهای آخری را که خواهد داد .دروغهائی مثل اينکه امام زمان ليست نمايندگان مجلس را امضاء کرده اند و يا آقای خامنه ای با ايشان در تماس است!؟!؟

مگر نه اينکه حديث هست : هر کس ادعای ارتباط و تماس با امام زمان را داشته باشد دروغگو و کاذب است(منظور ارتباط در اين احاديث به دفعات ديدن است نه کسانی که به حضور حضرت مهدی بر اساس دعا و طلب کمک و ....رسيده اند)

يک موقع انسان بايد جلوی دروغ گفتن خودش را بگيرد و به نظر من الان بهترين موقع است (منظور بهتر از فردا و پس فردا و ... است)

{ يا علی }


08 januari, 2005

انسانیت. شعور. تحصیلات

امروز در هفته نامه نيمروز چاپ انگلستان مطلبی از سياوش اوستا خواندم درباره دکتر علی شريعتی.

در اين مقاله مطالب زيادی آمده که من برای روشن شدن موضوع گزيده قسمتهائی از آن را می آورم.

.......................

۱- شريعتی شعر هم می گفته است و برای کسانی از جمله محمد نخشب ، محمد مصدق ، معين فر که هنوز در قيد حيات است هم شعر سرائيده است ولی خانواده اش برای اينکه نکند اشعار وی در مدح افراد از اعتبار او بکاهد از چاپ شعرهايش جلوگيری کردند.

۲- او کمتر از ۱۰ کتاب نوشته است و بقيه نوارهای پياده شده اوست.

۳- ...به گفته پدرش قلم و زبانی ساحرانه داشت، بسيار قادر و توانا بود که از هيچ کوهی برفی بسازد و همه را شيفته خود کند، اما تناقض و غير علمی بودن در نوشته ها و گفته هايش بسيار ملموس است، حتی ديروز دختر وی طی نطقی در تهران اعتراف کردکه: حرف های دکتر شريعتی جمع نقيضين می باشد. همزيستی وجوه متضاد در تفکرات شريعتی...تنوع و تکثر سرگيجه آور...از درون افکار او صد جور آدم منتسب به وی بيرون می آيد.

۴- محمد قوچانی نويسنده روزنامه شرق نيز در نوشته ای تقريبا همين حرف ها را درباره شريعتی می زند: ما هر چه که بخواهيم از فکر شريعتی می توانيم دربياوريم، مدافع انقلاب اسلامی، پيروی از اصلاحات، حکومت دينی، ترور و مبارزه خشونت آميز، سکولاريسم و عرفان... همه گروه ها می توانند هوادار او باشند چون، نهضت آزادی، مجاهدين انقلاب (حتی مجاهدين خلق){جمله داخل پرانتز هم از قوچانی است}انصار حزب ا... و ملی مذهبی ها ، همه خود را هوادار شريعتی می دانند...باب نقد شريعتی از سال ها پيش در ايران باز شده است. تجليل از شريعتی نه، بلکه تحليل آثار او، همانطور که دکتر سروش گفته است... شريعتی گراها روحانيت را به قدرت رساندند و باز هواداران او همانها را ترور کردند...شريعتی گراها گاهی اسلام گرا و گاهی ملی گرا و گاهی دمکراسی گرا و گاهی جمهوريخواه هستند... روشنفکران جديد جدی ترين منتقدان شريعتی بوده و هستند.

۵- واقعا اين همه برداشت متضاد در تفکر شريعتی يعنی چه؟ پاسخ آن را کسانی دارند که از نزديک با او آشنا بوده اند.شريعتی هرگز يک انديشه پايه ای و استواری نداشت، خود او نمی دانست که چه می خواهد، فقط خوب حرف می زد و می توانست ساعت ها حول يک موضوع صحبت کند بدون آنکه به خود آن موضوع بپردازد. بعنوان مثال کتاب فاطمه فاطمه است. يک سخنرانی ۲ ساعته بهسطلاح درباره فاطمه زهرا...از اول تا آخر کتاب ذره ای اطلاعات و آگاهی درباره فاطمه زهرا به شما نمی دهد...

۶- ما که آنموقع طرفدار شريعتی بوديم نه تاريخ را می شناختيم و نه فرانسه و پاريس راو نه اسلام را و از همه مهمتر شخصيت کسی را مرشد ما بود و در سخن گفتن ماهر و ساحر بود...

...................

و خيلی چيزهای ديگر

و همه موارد اين مقاله مرا به ياد صحبت هايم با دوستی می اندازد حدود ۱۲ يا ۱۳ سال قبی که هر چه می گفتم باور نمی کرد و همچنان شريعتی را مانند پيامبری بدون اشتباه می دانست، حتی وقتی به او گفتم که کتابی به انتخاب خود بياورد با هم آن را مرور کنيم تا شايد بتوانيم به نکات قابل ملاحظه ای در آن برسيم که درست نيست باور نکرد و...

و همه آنها به نظر من از آنموقع شروع می شود که ما تحصیلات و شعور را ملازم يکديگر بدانيم.فکر کنيم هر که درس خوانده باشد لزوما شعور دارد و همه چيز عالم جهان را می داند و می فهمد.

مادربزرگ مرحومم می گفت: شعور به درس خواندن نيست به فهم چگونگی معيارها و رفتارهای اجتماعی است که آنها را هم بر اساس دقت و توجه به زندگی و رابط آن درک و کشف می کنيم ولاغير. برای همين گاهی آدم بيسواد (بقول بعضی ها دهاتی) را می بينی که درک و شعورش از بسياری از دکترها بيشتر است. آدم در مدرسه و دانشگاه علم ياد می گيرد و نه شعور. خوشا بحال آنکه بتواند شعور اجتماعی خود را که بر اساس تربيت، شخصيت و خوآگاهی پيدا کرده با اين علم در هم آميزد.

اميدوارم که همواره مواظب اينگونه قهرمان پروری ها باشيم.

باقی بقايتان

{ يا علی }