07 juli, 2009

از این اداهای دمکراتیک بودن ایرانی ها دیگر حالم بهم می خورد



فرصت خوبی پیش آمد که چند خطی بنویسم برای همه آنهائی که دوغ و دوشاب را قاطی می کنند ( شاید نه به عمد بلکه به نادانی و جهل ) روز 6 جولای پیغامی را در بالاترین گذاشتم و تولد مولی المیرالمونین علی (ع) را تبریک گفتم.

امروز مراجعه کردم و دیدیم که برای آن پیغامهائی گذاشته شده است که بعضی از آنها نشانه خریت و بی شعوری و نادانی و همه صفت های دیگر غیر انسانی کسانی است که دارند به خیال خود برای دمکراسی و آزادی فکر و نظر زنجیر پاره می کنند در حالی که شعورشان هنوز آنقدر کم، پائین و احمقانه است که بقول شاعری: وای اگر از پس امروز بود فردائی!

روی سخنم با این اشخاص است که همیشه به علت دگمیت و نفهمی فکر کرده اند که هر کس سبیل داشت پدرشان است.

خیر عزیز اینطور نیست، قبل از اینکه گلویت را برای چیزی پاره کنی باید اول بنشینی و با خودت در مورد آن فکر کنی و ببینی که اصلا آن را می فهمی یا نه.

دمکراسی، آزادی اندیشه و بیان و آزاد بودن در اظهار عقیده شخصی کلماتی هستند که همه ما همیشه از آنها بوفور استفاده می کنیم، اما حقیقت اینکه چقدر از این کلمات را می فهمیم در عکس العمل های ما روشن می شود.

فحش و ناسزا گفتن و در مورد چیزی نظر دادن که به اندازه گاو از چند و چوند آن آگاه نیستیم و اگر 2 ثانیه فکر کنیم برایمان واضح می شود که این حرف با حرفی که دیروز زده ایم تفاوت دارد، ما را به این نتیجه می رساند که حرف دیروز حرف ما نبوده و چون عده ای آن حرف را زده اند ما هم مثل طوطی آن را تکرار کرده ایم، بدون آنکه شعور فهم آن را داشته باشیم.

منفی دادن و اعلام اینکه این لینک ( در اینجا من منظورم لینک خودم در بالاترین است) توهین آمیز است مسلما نشانه توهین آمیزی این لینک و نوشته نیست، بلکه نشانه عدم شعور، خریت و نداشتن تحمل برای شنیدن حرف و نظر دیگران است.

نشانه این که متاسفانه شعور من که نوشته تو را می خوانم و اگر آن را بر اساس ذهنیت خودم نمی بینم و یا آن را قبول ندارم رد می شوم از تو که مطلبی را می خوانی و بدون اینکه شعورت به درک آن برسد سعی در حذف آن می کنی بیشتر است و برای اینکه من را به این نتیجه می رسانی در من دو ذهنیت یجاد می شود

اول: خوشحال می شوم که آدم هائی هستند که شعور من از آنها بیشتر است

دوم: ناراحت می شوم که اگر خدای ناکرده ذهنیات این آدم ها بر بقیه و عموم جامعه حاکم شود آنوقت باید زمین ایران را شخم زد و بذر دیگری پاشید که از این گند و کثافت چیز خوبی در نخواهد آمد.

در این لینک سایتها(بالاترین، دنباله و...) بودن زندگی ما را تعیین نمی کند، چون تا چندی قبل اینها اصلا وجود نداشتند، پس زندگی من منوط به این سایتها نیست، اما این نوع برخورد دلیل بسیار خوب و روشنی است که چرا ایران و ایرانی هیچوقت با این همه هارت و پورتی که داشته است به هیچ کجا نرسیده و نخواهد رسید.

چه این چیزها ادامه داشته باشد و چه نه، من زنده ام و زنده خواهم ماند و می نویسم هر آنچه را دوست دارم و به آن اعتقاد دارم و از آن لذت می برم.

من را نمی توان حذف کرد حتی اگر ...


یا علی

24 opmerkingen:

Anoniem zei

ادم نامحترم
بنده عضو بالاترین نیستم بنابراین زیر لینک شما «نشانه خریت ف نادانی و ...» برجا نگذاشتم.
اما سئوال از تو آدم بی شعور که باد دین در شکم داری دارم.(بی شعور از این بابت که معنی تمام حرفهایی که زده ای را نمی فهمی، بی شعور از این بابت که برای تولد یک قاتل لینک داده ای و انتظار داری که کسانی که با سابقه این فرد آشنایند هیچ نگویند)
اما سئوالم : حقیقت یکی است یا بیشتر؟
به جای صفات خود را به دیگران نسبت دادند و کوس دیوانگی و نادانی و خریت خودت را به صدا دراوردن ، حداقل تاریخ همان اسلامت را بخوان.

Anoniem zei

خیلی بشعورت مینازی! نشونه غرور و سقوطه . . امثاله تو همیشه تنها و منزوین توو اجتماع . بالاخره یاید یه جوری عقده هاشون خالی کنن دیگه ! نه ؟؟ مثه همون انتری نجاتت

Anoniem zei

میدونی چیه؟ مردم دیگه خسته شدند. شما میخواهید عقیده خودتان را به مردم تحمیل کنید. شبانروز این خرفهای 1400سال پیش!! بس دیگه!!
توی کشوری که شبانه روز این حرفها زده میشه, قرآن , نماز , دعا... تو این کشور بیشترین دزدیها , رشوها, فسادها و غیره میشه!!!! بس دیگه!! نمیخواهیم
من یه سوال از شما دارم امیدوارم با خودت روراست باشی: شما کتاب سرتاسر خشونت علی را خوندی؟ میتونی ربطش بدی به کشتن ندا؟

hadiaqa zei

دوست گرامی
ممنون از اینکه وقتت را گذاشته ای و پیغامی اینجا نوشته ای:
نوشته ای که مردم دیگر خسته شده اند، شما می خواهید عقیده خودتان را به مردم تحمیل کنید، توی کشوری که شبانه روز .....
اول اینکه جالبی قضیه این است که هر کدام کز ما که صحبت می کنیم از طرف مردم حرف می زنیم نه از طرف خودمان، دوم: منظورت را از اینکه ما ها می خواهیم عقیده امن را به مردم تحمیل کنیم نمی فهمم.این شماها که بکار برده ای چه کسانی را شامل می شود ، یکجوری نوشته ای که من در داخل دولت هستم و سعی می کنم با چماق مردم را به راهی بکشانم که نیم خواهند، نه عزیز من نه ربطی به حکومت دارم ونه تا الآن کسی را مجبور به کاری کرده ام. من فقط به خودم اجازه می دهم که نظر خودم را بگویم و بس ، بقیه مسئل حرف ها و اعمال خودشان هستند.
نوشته ای با خودم رو راست باشم چرا فکر می کنی اگر یک کتاب در مورد یک موضوع خوانده ای و فکر کرده ای که درست است همه باید مطالب آن کتاب را مثل خود تو تجزیه و تحلیل کنند، متاسفانه من این کتابی را که شما نام برده ای نخوانده ام، سعی می کنم که آن را پیدا کنم و بخوانم، اما از نام کتاب مشخص است که بدنبال چیست، عزیز در 1400 سال و اندی که از تاریخ این دین می گذرد چیزهای زیادی مقابل آن بوده اما چون همیشه راه خودش را رفته تا الآن مانده و گسترش پیدا کرده، برای اینکه درباره یک موضوع چیزی بگوئیم مصفانه آن است که چند تا کتاب و مطلب از طرفهای گوناگون بخوانیم و دیدگاهمان را یکسو نسازیم
برای اینکه وقتت را گذاشتی و اینجا نوشتی ممنون

Anoniem zei

جناب هادی آقا,
ممنون به خاطر متنی که نوشتی. ببین من به اعتقادات همه احترام میگزارم. ما همه فرزندان ایران هستیم. ولی شما باید کمی جو ایران را در نظر بگیری. همه آنهائی که در ایران امروزی دزدی, رشوه خواری, فساد و غیره کرده اند, حرف از علی میزنند. من نمیگم شما هم اینجوری هستید, ولی وضعیت عادی نیست! میدونی اگه من در ایران عقیده خودم را بگم, من را چکار میکنند؟ اصلا میدونی اگه من عقیده خودم را به یه مسلمان بگم چی میشه؟ من برا همین میگم که شما میخواهید عقیده خودتان را به مردم تحمیل کنید چونکه فقط دوست دارید حرف خودتان را بگید و تحمل شنیدن حرف مخالف را ندارید. توجه داشته باش شاید شما اینجور نباشی ولی بیش از 80 درصد کسانی که سنگ علی را به سینه شون میزنند, ریاکار هستند.
من عقیده دارم که مذهب هر کسی عقیده شخصی اوست. چه الزامی دارد که بخواهد این نظر شخصی را به دیگران بیان کند مخصوصا برای کسانی که نمیشناسه و در این وحله زمانی.
نکته دیگر این که منطور من از کتاب, کتا ب نهج البلاغه است.
موفق باشی

Hadi zei

دوست عزیز
ممنون بخاطر زحمتی که کشیدی و تو ضیحی که دادی.
من جو ایران را درک می کنم، ولی اگر بخواهیم همه آدم کشی ها و جنگ ها و نسل کشی هائی که کشورهائی با اعتقاد به حضرت مسیح انجام داده اند و می دهند را به پای مسیحیت بگذاریم و همه کارهای اشتباه و دم کشی های کشورهای معتقد به یهودیت را پای دین یهودیت، آدم درستی در دنیا پیدا می کنیم.
به نظر من ما آنوقت می توانیم به این دنیا درست نگاه کنیم که مردم و تصمیماتشان را از اسم اعتقادی که علی الظاهر به آن دارند سوا کنیم و هر کدام را اگر خواستیم وتوانستیم جداگانه بررسی نمائیم.
شما بار دیگر من را با کلمه شما خطاب کرده اید و گفته اید که: شما می خواهید عقیده خودتان را ...
و بعد گفته اید: توجه داشته باش شاید شما اینجور نباشی...
من همین را می گویم، می گویم برای گرفتن نتیجه همه را با هم قاطی نکنیم. النکه من آدمی هستم که به مرام خاصی اعتقاد دارم نمی تواند دلیل همبستگی من به همه انهائی باشد که خود را به همان مرام معتقد می دانند.
در جائی هم گفته ای: من عقیده دارم که مذهب هر کسی عقیده شخصی اوست که لزومی دارد که بخواهد این نظر شخصی را رع به دیگران بیان کند مخصوصا برای کسانی که نمیشناسه، خدمتت عرض می کنم کدام فکر و نظریه و حرف ماست که شخصی نباشد؟ همه آن چیزهائی که در اینترنت قرار می گیرد و در تمام سایت ها و وبلاگ ها همه نظرات شخصی است و اصلا انگیزه بوجود امدن اینها همین است که مردم بتوانند نظرات شخصی خودشان را بگویند و با دیگران ارتباط برقرار کنند، دوم: شما پیغامی می گذاری و در پیغام نظر خودت را می گوئی، کسانی که آن را می خوانند یا با تو موافقند یا نه، تو برای این که شاید عده ای با نظرت موافق نباشند و نخواهند که آن را بخوانند از گذاشتن آن خودداری نمی کنی، سوما: این نظر را جائی گذاشتن برای دسترسی به همه آنهائی است که تو شخصا آنها را نمی شناسی و با تو هم نظرند و تو به این ترتیب می توانی پیغامت را به آنها برسانی.
در آخر نهج البلاغه را خوانده ام(ستاها پیش شاید حدود 20 سال پیش ) نمی توانم از نوشته ات بفهمم و شما هم آن را خوانده ای یا نه، اگر نخوانده ای که مسلما باعث تعجب من خواهم شد ه چنین در مورد آن صحبت می کنی اما اگر خوانده ای فکی می کنم در شرایطی که خیلی مشغول وبده ای این کار را کرده ای، اگر وقت کردی بدون هیچ پیش فرضی یکبار دیگر بین تمام مطالعاتت آن را بخوان و وقتی از دیدن آن همه مسائل مختلف و دقیق آن متعجب شدی، خبرش را به من هم بده. من هنوز بعد از حدود 20 سال مانده ام در این نکته که یک شخص چقدر می تواند اطلاعات داشته باشد.
این زحمت را بکش، شاید بعدا از من تشکر کردی! شاید.
موفق باشی

Anoniem zei

با درود
منظور من از عقیده شخصی, اعتقادات شخصی است با نظر شخصی فرق دارد. وقتی شما تولد علی رو تبریک میگی در یک دنیای مجازی با عقاید مختلف, داری اعتفاد شخصی خودت رو به این صورت بیان میکنی, شاید میخواهی شادی خودت رو با دیگران شریک کنی. پس این نطر شما نیست بلکه عقیده شماست. باز هم میگم در شرایط امروزی و طی 30 سال که حکومت مردم را بمباران کرده با این حرفها, چه انتظاری میشه داشت وقتی شما همین خرفها را در یه جامعه مجازی آزاد بزنید؟
مثالی که در مورد مسیحی ها زدی بسیار مثال به جائی است. ببینید بعد از این جنگ ها و نسل کشی ها مسیحیت به کجا کشیده شده است, به کلیسا, آنجائی که جاش هست.
من تمام نهج البلاغه را نخوندم , قسمتی را خوندم که ترویج خشونت میکرد: دشمنان خودتان را بکشید, حق زدن زنتان را دارید....... ببین این حرفها مخالف حقوق بشر هست. این حرفها را دیگه نمیشه در جامعه امروزی به کار برد! این حرفها مال 1400 سال پیش, موقعی که عرب ها دختراشون زنده بگور میکردند, وحشی بودند......
موفق باشی

Anoniem zei

دوست عزیز
از پیغامت ممنونم
نوشته ای که منظورت از عقیده شخصی، اعتقادات شخصی با نظر شخصی فرق دارد.
اگر بخواهیم این تفاوت را قبول داشته باشیم هر حرفی که در این دنیای مجازی گفته می شود، اعتفاد شخصی گوینده است و نه نظرش.
همه نظر های موجود در دنیای مجازی چیزی را می گویند که ریشه در اعتقاد طرف دارد، حالا این می خواهد مسائل سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی و یا هر چیز دیگری باشد.
اما اگر بخواهیم قبول کنیم وقتی شما از دیدگاه یک دین و مذهب خاص چیزی را می گوئی وکه مخصوص آن دیدگاه است، می تواند گفت: یکی از استفاده های دنیای مجازی همین است که تو می توانی از هر جای دنیا به مردم هر جای دنیا دسترسی پیدا کنی، و هنوز این دنیای مجازی آنقدر وضعش خراب نشده که آن را تقسیم کنیم که آنهائی که این نظر را دارند بیایند در این سایت و آنهائی که نظر دیگری دارند بروند در آن سایت.
تو پیغامت را می گذاری، برای دنیا و هر کس که دوست داشت آن را می خواند و هر که نخواست رد می شود، درست مثل کتابخانه، به کتابخانه وارد که می شوی صدها هزار کتاب است و این توئی که تعیین می کنی کدام را از قفسه برداری و اگر خوشت آمد امانت بگیری و بخوانی و خوش آمدن آدم از یک کتاب نباید علت آن شود که بقیه را باید آتش زد و از بین برد.
در مورد نهج البلاغه هم از صداقتت ممنون که گفتی همه اش را نخوانده ای و قسمتی را خوانده ای که ترویج خشونت می کند. سوال من این است چطور توانستی از این کتاب به قسمت ترویج خشونتش برسی بدون آنکه قسمت های قبل آن را خوانده باشی، چرا فقط آن قسمت ها را خواندی، هر چند که آنها هم در جای خود درستند، فکرش را بکن وقتی که عراق وارد ایران شد و در خرمشهر دبیرستان دخترانه را تصرف کرد و آنه را برد و به همه تجاوز کرد ( مسلما هیچ کس در آنجا نمی نشیند و از صلح و دوستی حرف نمی زند) جنگ و دفاع از کیان مملکت و ناموس حرف دیگریست و جای خود را دارد و صلح و آرامش و دوستی هم جای خود را( هر چیز بجای خویش نیکوست)
تقاضائی که ازت دارم بعنوان یک آدم کوچکتر( نمی گویم برادر که شاید از این اصطلاح هم خوشت نیاید) این است که بدون هیچ گونه پیش فرضی، نهج البلاغه را از اول تا آخرش بخوان، دقت کن ريال ببین آیا بعد از خواندن نظرت عوض می شود یا نه؟
در مورد اینکه این حرف ها مال 1400 سال پیش است موقعی که عرب ها دخترانشان را زنده بگور می کردن، وحشی بودند.
خدمتت عرض می کنم که درست می گوئی، ولی همین اسلام این رسم زنده بگور کردن دختران را برانداخت و خیلی رسم های دیگر را آن موقع رواج داشت.
کمی دقت بیشتر زندگی را راحت تر می کند.
باز هم از اینکه وقت گذاشتی و نوشتی ممنون
هادی

Anoniem zei

با سلام
شما موضوعی که در سایت بالاترین گذاشته بودی تبریک تولد علی بود. این اصلا نظر نیست. شما نظری ندادید. به نظر من شما اعتفاد به اسلام دارید. اسلام یعنی تسلیم. این بدین معنی است که شما هر چی از اسلام است قبول داری و توجیه میکنی. نکته هم همین جاست دوست عزیز. اگر کسی از دموکراسی صحبت میکند, نمیگوید که دموکراسی یک سیستم کاملی است. میگوید دموکراسی بهترین گزینه است در این وهله زمانی و در این کشور و اشکالاتی هم دارد. پس جای بحث دارد. حالا کسی که به اسلام اعتفاد دارد, نمیتواند به اسلام انتفاد کند فقط میتواند توجیه کند. اگر یک ذره بسیار کوچک هم از اسلام قبول نداشته باشد, دیگر تمام است, دیگر همه چیز اشتباه است چون فرض بر این است که اسلام کامل است, در حالی که در بحث دموکراسی شما جای انتقاد دارید. برای همین است که بحثهای مذهبی بحثهای منطقی نیست و بشتر اوقات به جائی نمیرسد چونکه برای یک آدمی که به اسلام اعتفاد دارد, تمام زندگی اش اسلام است و انتفاد ار اسلام یک انتفاد بزرگی میشه برای او. من نظرم اینه که بهتر است(نه اینکه نباید, خوب دقت کنید) که در یک جای آزاد مذهب یک مسئله شخصی باشد مثل کشور فرانسه که شما در اماکن عمومی-دولتی حق ندارید چیزهائی مثل صلیب به خودتان آویزان کنید.
وگرنه شما آزاد هستید هر چه میخواهید بنویسید. شاید کسی هم باشد که تولد هیتلر را بخواد تبریک بگه. شما کمی منظور من را اشتباه فهمیدید. حرفی که من زدم مصلق نبود, من گفتم بهتر است. شما خودت مینویسی کمی دقت بیشتر زندگی را راحت تر می کند.
موضوع دیگر نهج البلاغه است. . مادر من نهج البلاغه را خوانده در کلاسهای اسلامی. در این کلاسها نه تنها نهج البلاغه را میخوانند بلکه تفسیر هم میکنند. مادر من به اسلام اعتفاد داره و نمازش ترک نمیشه. او به من میگه که نهج البلاغه کتاب خشنی است مخصوصا برای زنان.
من نهج البلاغه را در خانه مادرم خواندم. روزی با خانومم رفته بودیم خانه مادرم. با خانوم نهج البلاغه را باز کردیم, مثل فال حافظ. از همان اولش که خواندیم بکشید و بزنید بود که دیگه من خسته شدم.
چشم با این حال که من فکر میکنم که برای اینکه بفهمیم یک کتاب خوب است یا بد, لازم نیست تمام آنرا بخوانیم, سعی میکنم بخوانم.
من خیلی بحث میکنم و از بحث کردن لذت میبرم چون آدم مردم را میتونه بهتر بفهمه ولی بعضی اوقات بحث کور میشه. وقتی که بحث میکشه به معنی کلمات ساده مثل نظر شخصی, اعتفادات و غیره. بحث ما در مورد موضوع تولد علی در بالاترین برای من تمام شده. شما اگر چیزی در این مورد خواستید بنویسید با کمال میل میخوانم.
در مورد نهج البلاغه من میخوانم و بعد برایت نظرم را مینویسم. فقط قبل از اینکه بخوانم سوالی داشتم:
معتقدین به اسلام میگویند محمد کتاب قرآن از طرف خدا برای بندههای خدا نوشت. پس از نظر آنها قرآن کتاب کاملی است و محمد آدمی الهی و بدون نقص. آیا در مورد علی و کتابش هم چنین است؟ منظورم این که آیا نهج البلاغه هم از نظر شما کتاب کاملیست؟
در آخر من وبلاگ شما را نگاه کردم. شاید من بعضی چیزهائی را از شما نمیدانم.
راستش خیلی فهمش برام مشکل. کسی که چندین سال در خارج زندگی کرده و هیچ رابطه ای با حکومت ایران ندارد, چطور ممکن است اینقدر فاناتیک باشه. البته من فضولی نمکنم. نظر شما برای من قابل احترام.
موفق باشی

Hadi zei

دوست عزیز سلام
از پیغامت ممنون،
نوشته بودی اشلم یعنی تسلیم، خدمتت عرض می کنم که یکی از معانی اسلن تسلیم است و چون ریشه اش سلم است، معنی صلح و دوستی و سلامتی هم می دهد، همانطور که ما وقتی همدیگر را می بینیم به هم سلام می کنیم که از همان ریشه است.
نکته بعدی اینست که که شما می گوئی که من هرچه از اسلام است را قبول دارم و توجیه می کنم ( در اینکه من اسلام را قبول دارم شکی نیست ، مساله اینجاست که من دلیلی برای توجیه نمی بینم
چون نه من می خواهم کسی را به هر شکل ممکن به طرف اسلام بکشم و نه کسی می تواند مرا همینطوری به طرفی بکشد.
مساله انتقاد به اسلام نیست، مشاله بزرگتر این است که در تاریخ بشر هر وقت چیزی در حد شعور انسانی بوده آن را قبول کرده است و اگر نبوده آن را رد کرده، نمونه ساده آن که در تاریخ اتفاق افتاده همین وضعیت منظومه شمسی، یک زمانی هم بدون استثناء معتقد بودند که زمین صاف است و خورشید به دور آن می چرخد و هر کس جز این می گفت حسابش با کرام الکاتبین بود، صدها سال گذشت و تفکر انسانی پیشرفت کرد و رسید به آنجا که علی الظاهر زمین گرد است اما هنوز خورشید دور زمین می چرخد و همه آن را قبول کردند و باز صدهها سال گذشت تا انسان به اینجا رسید که نخیر زمین گرد است ولی زمین و بقیه سیارات منظومه شمسی دور خورشید می گردند.
پس لزوما آن چیزی که به نظر ما درست نمی آید می تواند وجود داشته باشد و درست هم باشد.
شما صحبت از دمکراسی می کنی و می گوئی بهترین گزینه است در این وهله زمانی و در این کشور و اشکالاتی هم دارد پس جای بحث دارد، حالا کسی که به اسلام اعتقاد دارد نمی تواند به اسلام انتقاد کند فقط می تواند توجیه کن( خدمتت عرض می کنم که البته خودت بهتر می دانی دمکراسی از همان وقتی که شروع شد حکومت مردم بر مردم بود ولی نه همه مردم بر همه مردم بلکه در تاریخ هم هست که حکومت و تصمیم گیری عده ای از مردم پولدار بر عموم مردم، اصولش را هم تک به تک نگاه کن، ببین به چه اصولی می گویند اصول دمکراسی و بعد ببین چه کشورهائی این اصول را رعایت می کنند، آنوقت یک نگاهی هم در همه این موارد که گفته شد به اسلام و قانون اسلام می اندازیم و با هم مقایسه می کنیم تا ببینیم تا آنجا که عقلمان می رسد چه از آن در می آید)
بحث های مذهبی هم اگر به جائی نمی رسد ( از نظر من می تواند دلیل آن این باشد که در موردی بحث می کنیم که دلایل آن را نمی دانیم و همهیشه به اینجا می رسد که می گویند ... و یا نوشته اند... اما این که کی می گوید و چه نوشته شده است و بر چه معیار و اساسی هیچوقت دنبال آن نبوده ایم و نیستیم، والا باید در مباحث مذهبی هم راهی برای مباحثه باشد.
شما در تمام نوشته ات هی تکرار کرده ای که کسی که به اسلام معتقد است به نابر این ... مسلما همه با هر نظر فکر و ایده و اعتقادی همنطور هستند حالا اسم این اسلام است و اسم آن چیز دیگری، همه به آن چیزی که فکر می کنند درست است می چسبند، حالا فقط مورد این است که من می گویم اگر کسی بخواهد می تواند راه درست را پیدا کند و دلیلی هم باید برای آن وجود داشته باشد.
از نوشته ات پیداست که در حارج از ایران زندگی نکرده ای، از یک جهت خوب است که ذهنیتت به چیزهای خوبی که شنیده ای هنوز باقی است و باور داری و بد است برای اینکه مجبوری فقط به آن چیزهائی استناد کنی که بقیه می گویند!
اینجا آنطور که شما فکر می کنی و شنیده ای نیست، شما اجازه نداری هر چه دلت خواست بگوئی و هر کاری که دلت خواست بکنی، اینجا هم اگر از خط های قرمز رد شوی، دادگاه و زندان است و اینجا هم کسی به حرف کسی گوش نمی دهد.( شاید تعجب کردی چون هر چه تا الآن شنیده ای و هوانده ای غیر از این بوده است) مسلما اینجا در مواردی آزادی ها از ایران بیشتر است، اما وقتی کمی عمیق تر می شوی می بینی آزادی هائی بیشتر است که تو را در خودت نگه می دارد تا به بیرون کار نداشته باشی.

Hadi zei

در مورد نهج البلاغه هم حتما شما بیشتر از من می دانی که نهج البلاغه قسمت کوچکی از آثار حضرت علی است که توسط سید رضی جمع آوری شده است و تا الان تقریبا 15 ترجمه آن منتشر شده است،
اگرچیزی را که می خواهم بگویم ربط به هیچ ندهی الا یک دوستی سالم اینترنتی من خوشحال می شوم که یک نهج البلاغه ترجمه عبدالمحمد آیتی و یک نهج البلاغه ابن ابی الحدید که علی الظاهر شیعه هم نیست را تهیه کن و شروع کن و اگر اجازه بدهی به همان دلیل دوستی ساده اینترنتی مان من وجهش را تقدیمت می کنم.
من خانواده ام برای دیدن من می آیند ارمنستان و من هم از اینجا می روم آنجا تا 10 روز دیگر خبر خرید این کتاب ها را بدهی وجهش را برایت توسط آنها می فرستم چون فرستادن پول به ایران از طریق بانک غیر ممکن است.
در مورد اینکه من خارج از کشور زندگی می کنم درست فهمیده ای من تقریبا 14 اسل است که در هلند زندگی می کنم و نه تنها هیچ رابطه ای با حکومت ایران ندارم که از آن هم متنفرم برای همین حتی برای دیدن خانواده ام به ایران نمی آیم، ولی باز تهمت فاناتیک بودنت را به حساب دوستی تازه مان می گذارم. من بخاطر حکومت ایران اعتقاد پیدا نکرده ام تا بخاطر عدم ارتباط با آن اعتقادم از بین برود، در آن حدود 10 سالی که در ایران در مورد ادیان و مذاهب می خواندم چیزهائی یاد گرفته ام و همانها من را تا الآن نگه داشته است
امیدوارم بعد از خواندن این پیغام کفش و کلاه کنی و کتاب ها را بخری.
اردتمند
هادی
(چون توام مطلب را یکبار نمی شد فرستاد آن را دو تکه کردم

Anoniem zei

دوست عزیز اینترنتی,
چند تا سوئتفاهم اینجا پیش آمده. جالبترینش این که من تا پیغام قبلی خیال میکردم شما در ایران زندگی میکنید. وقتی که وبسایت شما را خوندم فهمیدم که شما هم در هلند زندگی میکنید. جالب اینجاست که من هم مدت خیلی زیادی در هلند زندگی میکنم.
دیگر اینکه من اصلا قصد توهین به شما را نداشتم. لغت فاناتیک به نظر من توهین نیست. در هلند خیلی استفاده میشه مثلا در ورزش یا کار. شاید بار منفی داشته باشه ولی توهین نیست. به هر حال من از شما معذرت میخواهم.
در باره دموکراسی که من اشاره کرده بودم, فقط منظورم این بود که سیستم
دموکراسی مطلق نیست که همیشه, همه جا و هر زمانی خوب باشه بر خلاف معتفدین به اسلام که میگویند اسلام همیشه, همه جا و هر زمانی خوب است.
در مورد نهج البلاغه من سوالی از شما کردم که شما جوابی ندادید. لطف کنید جواب دهید.
مقصود من از اینکه شما خارج از ایران زندگی میکنید این است که شما اینجا قدرت انتخاب دارید بر خلاف ایرانیها در داخل ایران.
من اینجا خیلی ایرانی دیدم و میشناسم. 2 تا چیز هست که بحث با شما خیلی برای من جالب است. اول اینکه من هیچ ایرانی (که وابسته به ایران نباشه) را در هلند تا به حال ندیدم که مثل شما به این حد عقیده به اسلام داشته باشه. دیگر اینکه شما آدم منطقئی هستی. برای من جالب است که شما تا چه حد اسلام را با منطق تعریف میکنی. این کار برای من غیر ممکن.
در آخر مرسی از لطفت ولی من چند روز دیگه میرم ایران و آنجا کتا ب نهج البلاغه با ترجمه ای که نوشته بودی تهیه میکنم و میخوانم و بعد برایت پیغام میگذارم.
تا پیغام بعدی
موفق باشی

Hadi zei

دوست عزیز سلام
از پیغامت ممنون. بسیار جالب است که می شنوم شما هم د رهلند زندگی می کنید، من هم کلمه فناتیک را بطور کل توهین نمی دانم ولی از آنجا که الآن این کلمه با معانی دیگری هم همراه است و ما همیشه پس ذهن گوینده را نمی بینیم استفاده ان بار منفی با خود دارد.
در مورد نهج البلاغه هم گفته بودی سوال کرده ای که جواب آن را نداده ام، دوباره من پیغام قبلی ات را خواندم( نمی دانم منظورت را فهمیده ام یا نه) اگر منظورت این سوال است که من نهج البلاغه را کتاب کاملی می دانم ّاید خدمتت عرض کنم نمی دانم منظورت از کامل چیست ولی من تا الان در آن اشتباهی ندیده ام و تا الآن نشنیده ام و تا این دو مورد هست منطقی است که من آن را بدون اشتباه و کامل بدانم.
منظورت در مرود این که اینجا قدرت انتخاب داری را نمی فهمم، انتخاب چی؟ اگر منظورت انتخاب اعتقاد است که در ایران هم این اعتقاد را داری، اگر منظورت آزادی ابراز این اعتقاد است که در اینجا هم نداری، موارد مربود به آ ای ف د ( حفاظت اطلاعات هلند ) را بخوان تا بدانی یک ابراز عقیده تو را در چه لیست هائی قرار می دهد و چه محدودیت هائی برایت بوجود می آورد.
در مورد اعتقاد من به همانطور که خدمتت عرض کردم توسط این حکومت ایجاد نشده که با دوری آن از بین برود. من سعی خودم را کرده ام که بتوانم انتخاب کنم و برای این انتخاب سعی خودم را بر جستجو گذاشته ام.
از این که مرا ادم منطقی هم می خوانی ممنون، امیدورام که همینطور باشد و این را من در هلند کم شنیده ام.
حالا که در هلند هستی گفتن بعضی چیزها راحت تر می شود، در مورد کتاب هم تعارف نکن ( چون خودت می دانی که در هلند مردم کمتر این کار را می کنند)کتاب را بخر هدیه اش کردن مبلغ آن با من.
ایران خوش بگذرد،
( در اینجا تکه کوتاهی از یکی از داستانهای کوتاهم را برایت می نویسم که در مورد ایران است)
... و باز دستش را همانطور تند تند تکان می دهد و می گوید: خداحافظ، برو به سلامت، می دانم که عجله داری، ولی فقط می خواهم بگویم جائی که تو می روی من سالهاست آرزویش را دارم، شاید به کسی نگفته باشم، شاید هم گفته باشم، یادم نمی آید، فقط این را می دانم که گاه گاهی همنطور بیخودی تو خیابان که راه می روم یا مشغول کاری هستم آرام آرام گریه ام می گیرد، نه آنطور که زار بزنم، از آن گریه های آرام که اول خودت هم نمی فهمی، بعد یواش یواش دیده ات تار می شود و آنوقت است که وجود قطره های اشک را حس می کنی و می فهمی که باز گریه ات گرفته است، حالا چرا و چطورسوال های بیخودی هستند که دیگر نمی پرسی، چون بارها بی جواب مانده اند. ولش کن فقط می خواستم که بدانی به چه جای خوبی می روی...
سفرت خوش
هادی

Anoniem zei

سلام دوست عزیز
من از سفر برگشتم. همانطوری که قول داده بودم کتا ب نهج البلاغه را خواندم. البته همهش را نتوانستم بخوانم. با خودم آوردمش.
خیلی مطالب هست که در این کتاب با عقل و منطق جور در نمیآید. بعضی از سخنان علی هم اصلا با ارزشهای امروزی سازگار نیست. یکی از آنها خطبه 79 است:
ای گروه مردمان بدانید بهره زنان از ایمان و ارث و خرد کم است, اما گواه بر کمبود ایمانشان همان بدهکار بودنشان از نماز و روزه در ایام عادت است و اما کمی خردشان برای آنکه گواهی دو زن برابر گواهی یک مرد است (در اسلام) و اما کمی سهم و بهرشان برای آنکه نصیبشان از ارث نصف بهره و نصیب مردان است, پس از زنان پرهیز کنید و بر حذر باشید از خوبانشان, و در کارهای نیک از آنها اطاعت و پیروی نکنید تا در کارهای ناشایست و زشت شما را فریب ندهند.
این خطبه خیلی جالب و در عین حال غم انگیز است. در زمان پدر بزرگ من و قبل از آن هیچ اشکالی در این سخن نبود ولی در دنیای امروزی چی؟
این یک تضاد بزرگ جدیدی در جامعه امروزی ایران است. من برام خیلی جالب که چطور مردم ایران با این تضاد برخورد میکنند. از چندین نفر که اعتقاد به اسلام و علی داشتند خواستم که این قسمت کتا ب نهج البلاغه را بخوانند. جالب بود که تمام خانمها با این قسمت کتا ب نهج البلاغه موافق نبودند و از این سخن علی اخضار تنفر میکردند. آقایان بعضی مثل خانمها با این قسمت کتا ب نهج البلاغه موافق نبودند و بعضی مانده بودند چه بگویند!
حالا من از شما سوالی دارم که دوست دارم صادقانه جواب بدهی:
آیا شما که کتا ب نهج البلاغه را کتاب کاملی میدانستی, تا به حال این قسمت را خوانده بودی؟
تا پیام بعدی
موفق باشی

Anoniem zei

ببخشید خطبه 80 نه 79

myothers zei

دعوت می کنم به دیدن وبلاگ گروهی "دیگران من" و نوشتن در آن

هادی zei

دوست عزیز سلام
خوشحالم که از سفر به سلامت برگشته ای
مه هم از سفر ارمنستان برگشتم که برای دیدن خانوده ام رفته بودم
پیغامت را دیدم
و خطبه ای را که گفته بودی خواندم هر چند که قبلا هم آن را خوانده بودم
در صحبت های قبلی از من پرسیده بودی که من نهج البلاغه را کتاب کاملی می دانم یا نه و من گفته بودم که در ان چیزی که غیرمنطقی باشد ندیده و نشنیده ام
شما این خطبه رامثال زده ای بر عدم منطق در این کتاب ( می تواند همینطور باشد که شما می گوئی ) اما من همیشه در این موارد حرف استادم را به یاد می آورم که می گفت: زمانی قبل از انقلاب با عده ای از مراجع و آیت ا... ها نشسته بودیم و درباره احادیث و روایات صحبت می کردیم، یکی از آن بین گفت من حدیثی پیدا کرده ام که جعلی است و حدیثی را درباره علائم آخرزمان خواند و دلیل جعل بودم ان را هم این می دانست که در آن نوشته است در آخرالزمان زنان لباس هائی می پوشند که بدنشان دیده می شود و آن مرجع می گفت از آنجا که لباس پوشاننده و ساتر است این نمی شود که لباسی باشد که شما بپوشید و بدنتان دیده شود
استاد من می گفت من به حاضرین عرض کردم هر چه که با عقل ما جور در نیامد دلیل بر اشتباه بودن آن نیست این را بگذارید چندی دیگر در مورد آن صحبت می کنیم
چند سال گذشت و وقتی پیراهن های ژرژت و جوراب های پا نما آمد من برای هر کدام از حاضران در آن جلسه یکی فرستادم و گفتم این لباس ها را امتحان کنید تا بدانید که می شود لباسی پوشید و لخت بود
در این موارد که نگاه می کنم که در یک کتاب و یا سخنان یک شخص چه چیزی و چقدر آن را می فهمم و بر اساس منطق و فکر من قابل فهم است
اگر بیشتر این کتاب و مطلب برایم قابل فهم بود بقیه آن را رد نمی کنم و سعی می کنم که دنبال آن باشم تا بقیه اش را هم بفهمم
آقای بیضائی یک بار در جواب سوالی گفته بود
من شاهنامه را خواندم و مقداری از آن را نفهمیدم سالها گذشت و دوباره خواندم و همه اش را فهمیدم شاهنامه هیچ تغییری نکرده بود من تغییر کرده بودم و اطلاعاتم در ان مورد بیشتر شده بود
گاهی ما می بینیم که عده کثیری یک چیزی را قبول دارند و حق مطلق می دانند ولی بعدا معلوم می شود که همه ان اکثریت اتباه کرده اند
مثالی که من می آورم این است که زمانی تقریبا همه مردم دنیا معتقد بودند که زمین صاف ست و خورشید به دور آن می چرخد
سالها گذشت تا همه اعتقاد پیدا کردند که اشنباه می کرده اند بلکه زمین کروی است و خورشید دور آن می چرخد و باز سالها طول کشید تا اگثریت به این نتیجه رسید که اشتباه کرده است و زمین گرد و و دور خورشید می گردد
دوست عزیزم
من می گویم اگر این خطبه را نمی پسندی آن را نخوان و به آن عمل نکن
برو سراغ بقیه اش و از هر چه که با منطقت جور درآمد استفاده کن
ولی هر چند وقت به همه آن چیزهائی که قبول نداشته ای نظری بینداز
البته همه اینها در آن صورت است که اصلا به چیزی به اسم اسلام اعتقاد داشته باشی
اگر نداری هم شاید مثل خیلی ها دوست داشته باشی در مورد اعتقادات دیگران جستجو کنی
به هر حال همه در تحقیق و جستجو باز است هم امکانات ان فراهم است
از پیغام هایت اینطور به نظر می رسد که مثل آنهائی نیستی که اعتراضی می کنند و خودشان نمی دانند به چی ( من کسانی را دیده ام که با اسلام و تشیع اعتراض کرده اند در حالی که یکبار یک چیز اصولی و درست را در این باره نخوانده اند ) به هر حال زندگی پر است از چیزهای جالب و مهم و جذاب، من سعی خودم را می کنم که از آن بیشترین استفاده را بکنم چیزهای مختلف را بخوانم و چاهای مخنلف را ببینم و زندگیم را بسازم
امیدوارم که این ارتباط هم تداوم داشته باشد
موفق باشی
هادی

Anoniem zei

دوست عزیز سلام. من هم خوشحالم که از سفر به سلامت برگشتی و توانستی خانواده ات را ببینی.
راستش پیغامت برای من زیاد واضح نبود. 2 بار خواندم ولی فایده نداشت
من از شما نظر خود شما را انتظار داشتم, نه نظر استاد شما یا آقای بیضائی یا داستان چند قرن پیش. این یک طرفند آخوندی است که از شما انتظار نداشتم. آخوندها هر وقت یه جا گیر میکنند موضوع را همینطور میپیچانند و دست آخر میگند که عقل شما به کارهای خدا نمیرسه!! این طرفند برای گول زدن مردم بکار میرود, برای عقب نگهداشتن ذهن مردم.
دوست عزیز چرا نظر خودتو نمیگی؟
چرا نمیگی این سخن علی در دنیای امروزی درست یا نه؟
مگه نگفتی نهج البلاغه کتاب کاملیه؟ خطبه 80 خیلی واضح نوشته شده . تبعیض جنسی از این واضح تر؟
چرا به بقیه کتاب رجوع میکنی؟ داری منو گول میزنی یا خودتو؟

دوست عزیز,
ببخشید, من خیلی روراست هستم. بهتر نیست این بحث را تمام کنیم؟
من میدونستم و قبلا هم بهت گفته بودم: بحث اسلام بحث منطقی نیست و همیشه بحث کور میشه. همیشه بحث به اینجا ختم میشه که ما از کار خداوند نمیتوانیم سر در بیاوریم.
خوش باشی

هادی zei

دوست عزیز سلام
عصبانیت را دریافت کردم
نوشته بودی 2 بار پیغام مرا خوانده ای و واضح نبوده است
در عین این کع من فکر می کنم هیچوقت کسی در هیچ کجا جوابی به این وضوح نداده است
من در مورد خودم گفته بودم در این کتاب بر اساس عقل و منطقم نه چیز غیز منظغی دیده ام و نه شنیده ام
تا اینکه شما این که شما این خطبه را فرستادی
و من در همان پیغام قبلی گفته بودم که منطق های ما با هم فرق می کند یعنی منطق های همه مردم دنیا با هم فرق می کند وگرنه الان همه مردم دنیا یک نظر داشتند
شما اینطور نشان می دهی که اگر چیزی به نظرت درست درنیاید آن را دور می اندازی و تکفیر می کنی
مسلما انیطور نیست نگاهی در زندگی هر کسی این را نشان می دهد که ما فقط ان چیزهائی را که دوست داریم را هر چند که بر خلاف منطقمان باشد را نگه می داریم و بقیه چیزها را که به هر دلیلی به ان علاقه نداریم شامل رد منطقی می دانیم و دور می اندازیم
شیوه منطقی من جور دیگریست
من می دانم بر همان اساس مثال هائی که دفعه قبل گفته بودم عقلم و منطقم کامل نیست بنابر این برای کمتر به خطا رفتن شیوه ای را برای خودم انتخاب کرده ام که تا الآن از ان بد ندیده ام و به لطف خدا در همه جا تا الآن کارساز بوده و توانسته ام خودم را هر روز بیشتر به جلو ببرم ( حالا این هر روز بیشتر به جلو بردن مردم در مقابل آدم های فرهیخته ای مثل شما اصلا قابل ارزش هست و دیده می شودیا نه حرف دیگری است)بر اساس این منطق من مثل هر رمان و کتاب و فیلمی که می خوانم و می بینم نقاط خوب آن را می شمارم و اگر بر نقاط بد آن چربید آن را به اندازه همان تعداد نقاط خوب آن قبول می کنم و این را برای خودم نگاه می دارم تا فیلم بهتری را ببینم
تقریبا در خدود 10 سال که جسته گریخته سعی کرده ام شناخت ادیان کار کنم به اسلام تشیع رسیده ام و متاسفانه علم و منطقم تا الان به من فرمان پیروی از ان را می دهد
و از انجا که هرازچند گاهی یکی چیز علیه ان می گوید و جواب آن هم از جائی پیدا می شود
به این نتیجه رسیده ام که عقل و منطق من در این حدی که هست نیم تواند اسلام را رد کند و برای این کار علی الظاهر باید عقل های بزرگتر و منطق های قوی تری داشت ( مثل شما) که می توانید همه چیزرا تجزیه و تحلیل کنید
به هر حال من نه قصد گول زدن شما را داشتم و نه خودم را برای اینکه نظر و عقیده خودم را می دانم و می دانم که چطور به آن رسیده ام و قضد گول زدم شما را هم ندارم برای انکه معتقدم هر کسی هر طور که بخواهد می تواند و باید فکر کند
از این که چند مدت با هم ارتباط دورادور داشتیم خوشحالم، از اینکه متاسفانه این ارتباط به ناراحتی شما منجر شد ناراحتم، امیدوارم که خداوند عقل و منطق مرا هم مثل بقیه زیاد کند
خوش باشی

Anoniem zei

دوست عزیز, مرسی از جوابی که دادی
متاسفم از اینکه از بحث اصلی جدا شدی و به مسائل متفرغه پرداختی. بحث اصلی ما خطبه 80 بود و اینکه این خطبه با دنیای امروزی تطبیق داره یا نه. اگه موافق باشی بحث اصلی را دنبال کنیم. برا همین من واقعا دوست دارم منظورتو خوب بفهمم. پس اینجا برات مینویسم که من از حرفهای شما چی فهمیدم اگه درست نبود خواهشن تصحیح کن. ولی لطف کن دیگه نقل قول و مثال نزن. نظر خودتو مستقیم بنویس.

من از 2 پیغام قبلیت ۲ تا چیز فهمیدم:

۱-در پیغامت میخواستی به من بگی که ما شاید قدرت فهم این سخنان را نداریم و یا شاید در آینده بتوانیم بفهمیم. این منطق, منطقی نیست که در قرآن یا نهج البلاغه نوشته شده. این منطقی است که بکار برده میشه در موقعی که منطق یا عقل بشر با اسلام جور در نمیآید. خامنه ای هم از این منطق استفاده میکند ببین: http://www.iqna.ir/fa/news_detail_leader.php?ProdID=107160
در جای دیگه میگی اگه جمله ای را نپسندیدی یا موافق نبودی ازش رد شو و بقیه شو بخون که مورد پسندت هست یا قبول داری.


۲- در پیغام آخری اشاره کرده بودی که منطق های همه مردم دنیا با هم فرق می کند. اگه اشتباه نکنم منظورت در مورد حقوق زنان هم هست.

Hadi zei

دوست عزیز سلام
متاسفم که نتوانستم مدتی اینجا سری بزنم، طبق معمول با چند تا کار همزمان مشغولم ( چه شود!!)
در مورد صحبتی که با هم داشتیم
خیلی خلاصه سعی می کنم تا سوالاتی را که در پیغامت بود را از نقطه نظر خودم روشن کنم
نوشته بودی به مسائل متفرقه پرداخته ام اما آنها مسائل متفرقه نبود و معلوم می شود که مقدارش هم کم بوده وگرنه مطلب روشن شده بود
نوشته بودی بحث اصلی ما در خطبه 80 بود و اینکه این خطبه با دنیای امروزی تطبیق ندارد
خدمتت عرض می کنم که اول چرا ما فکر می کنیم که این خطبه و چیز های دیگری از این دست با دنیای امروز مطابفت ندارد و با قبل ها مطابقت داشت است مگر ما چه فرقی همیشه برای خودمان قائل هستیم که همیشه از با دیگران فرق داریم
در پیغامت گفته ای ( این منطق، منطقی نیست که در قران و نهج البلاغه نوشته شد، این منطقی است که بکار برده می شه در موقعی که منطق یا عقل بشری با اسلام جور در نمیاد)
عزیز من در همین گفتار خودت چند نکته هست اول: از گفته ات پیداست که با منطق قرآن و نهج البلاغه را آشنا هستی و دیگر این سوال و جواب بی معنی است، اما اگر این را گفته ای که بلافاصله بگوئی این منطقی است که در موقعی ... یعنی داری با دو تا متر اندازه می گیری و این نمی تواند درست باشد
اول باید برای خودت مشخص کنی که منطق خودت را بیشتر قبول داری و یا منطق قران و نهج البلاغه را؟
این به این معنی نیست که اگر منطق این دو را قبول کردی دیگر تمام نخیز بلکه باید حالا بروی دنبالش تا آن منطق را بفهمی.
اگر خامنه ای منطق داشت خیلی از کارهائی را که تا الآن انجام داده انجام نمی داد
هیچ وقت آدم های حکومتی را با قرآن و اسلام مقایسه نکن که این خود شروع کج فهمی اسلام است
پیغامم را درست فهمیده ای
همانطور که گفته بودم فهم و شعور ما در برابر اسلام و قران و نهج البلاغه آنقدر کوچک است که حد ندارد ولی ما بر اساس آنچه به آن آموخته می گوئیم معتقدیم که اگر چیزی را ما نفهمیم یعنی درست نیست
اما هیچ کس نیامده به ما بگوید برای این فهمیدن چقدر کار کرده ایم و مطالعه کرده ایم
اگر یکی بفهکد و دیگری نفهمد کدام درست می گویند و هزاران سوال دیگر که بجز خود آدم کسی نمی تواند به ان پاسخ گوید
درباره این که منطق همه مردم دنیا با هم یکی نیست را گفته ام را درست فهمیده ای
مسلم این اسن که منطق همه مردم دنیا با هم فرق دارد و الا الان تمام مردم دنیا مثل هم فکر می کردند
در مورد حقوق زنان من نمی دانم منطورت چیست من آنچه را که در اسلام می گوید قبول دارم و ندیده ام که در دنیا هیچ مکتب بشری احترام بیشتری برای زن قائل باشد
برای همین همه دوستان و آشنایان زن من از من کمال احترام و ادب را دریافت می کنند و ساید برای همین است که زن هائی که اعتقاد به اسلام ندارند هم مرا جزء دوستان خوب خود می دانند
درباره اینکه آنچه به نظر ما می رسد می تواند درست هم نباشد مراجعه کن به نهج البلاغه استاد محمد تقی جعفری و شرح ایشان را در برابر این خطبه بخوان و ببین منظور از نقص در این خطبه چیست
البته امیدوارم که شناخت ادبیات عرب ایشان از شما بیشتر باسد و حرف ایشان را قبول کنید
اردتمند
هادی

Kevan zei

سلام،
گفتگوی دو نفره شما را خواندم و البته شباهت بسیاری با گفتمان مردم دین گریز و دیندار در جای جای صحبت های شما دیده می شود.
اول از خودم می گویم که من هم در ایران زندگی نمی کنم البته نه اینکه ایران را وداع کرده باشم ولی راستش را بخواهید برای من خیلی هم فرق نمی کند در هندوستان باشم، چین، هلند، آمریکا، کانادا یا ایران. به قول سهراب هر کجا هستم باشم ...
برای اینکه این گفتگو مجمعی باشد برای افزایش آگاهی ما فارغ از ایسم ها و تشکیلات و سیاست و ... اگر اجازه دهید من هم به این گفتگو بپیوندم.

من فرد مذهبی نیستم و ریش هم ندارم. شاید بیش از هر چه خودم را بتوانم یک جوینده بنامم. یک جستجوگر. از همین الان هم می گویم که اگر چیزی با عقل (من) جور نیاید، حداقل آن را انکار نمی کنم شاید به قول هادی آقا بعدها بر من آشکار شود.
بحث حقوق زن و مرد و غیره را نمی دانم اما به قول بزرگی که بسیار به من آموخت و او را به حق استاد خود می دانم، زن سالاری با مردسالاری (سالار بودن را به عنوان برتری هم تعمیم دهید) هیچ یک نه تنها صحیح نیست که هر یک از دیگری ممکن است نامناسب تر و گاه حتی مخرب تر باشد. زمان آن هم چه صدر اسلام باشد چه عصر نوین تفاوت نمی کند. آنچه مهم است شعور سالاری است. در واقع این شعور است که می تواند زندگی ما را رهبری کند و دگرگون نماید.
همانطور که دوست ناشناسم (ببخشید نامت را نمی دانم) گفت اسلام یعنی تسلیم. بلی من هم در معنای آن خیلی جستجو کردم و دو پیام را از این معنا گرفتم. اولی همان تسلیم است. منتها تسلیم که این است که اهمیت دارد؟ چون همه مردم تسلیم هستند. برخی تسلیم خانواده، برخی قدرت، شهرت، پول و خود و هزاران خدای دروغین دیگر. اصولا خدایان بسیاری امروز بر مردم حکمرانی می کنند و تنها نام آن ها و شکل آنها از صورت های ابتدایی بت تغییر یافته است. خدایان تراشیده ذهن انسان و یا خواسته های او.
اما معنای دیگری که یافتم و باز مدیون استادم هستم. عشق است، محبت است. راستش را بخواهید من هم پرسش های بسیاری در ذهن داشتم و دارم. مثلا این که اسلام دین خشونت است. مباحث زیادی را هم شنیدم یا خواندم. اما آنچه بیش از هر چه در متون دیده می شود، عشق بود و عشق بود و عشق.
اگر قرآن را بگشاییم با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می شود و این آیه بیش از هر آیه دیگری در هر جای قران تکرار شده است. خداوندی که بخشنده ترین و مهربان ترین است. در سایر کتبی هم که نزد بسیاری از ملل و اقوام و در طول تاریخ مقدس به شمار می روند باز این را یافته ام. اما پیام اختصاصی اسلام پس از یگانگی خداوند، رحمت و مهربانی است.
حال اینکه بسیاری پیام اصلی را گرفته و آن را تحریف می کنند و در جهت منافع خویش بکار گیرند تا مقاصد خود را عملی سازند. این امر سابقه ای تاریخی دارد و در مورد کلیه ادیان رخ داده است. همیشه پیام اصلی به کناری نهاده شده و گروهی آن را به سمتی که خود می خواستند سوق داده اند.
ببخشید خیلی طولانی شد. باقی باشد تا بعد.

Anoniem zei

با درود
مرسی از جوابت.
من سه بار بطور خیلی واضح از شما سوالی کردم. متاسفانه شما هر بار کلی گوئی کردی و حاشیه رفتی. اول میگی: فهم و شعور ما در برابر اسلام و قران و نهج البلاغه آنقدر کوچک است که حد ندارد
بعدش میگی: من آنچه را که در اسلام می گوید قبول دارم و ندیده ام که در دنیا هیچ مکتب بشری احترام بیشتری برای زن قائل باشد
و بعدش میگی:برای همین همه دوستان و آشنایان زن من از من کمال احترام و ادب را دریافت می کنند و ساید برای همین است که زن هائی که اعتقاد به اسلام ندارند هم مرا جزء دوستان خوب خود می دانند

دوست عزیز اینها همه کلی گوئی است. اینها هیچ کدام دلیل نمیشه. آیا اگه من یا کس دیگری همین دلایل را بیاوریم برای نفی اسلام شما قبول میکنید؟ من هم میتونم بگم که من آنچه را که در اسلام می گوید قبول ندارم و ندیده ام که در دنیا هیچ مکتب بشری اینجور حق زنان پایمال بشه و بعدش بگم برای همین همه دوستان و آشنایان زن من از من کمال احترام و ادب را دریافت می کنند و ساید برای همین است که زن هائی که اعتقاد به اسلام دارند هم مرا جزء دوستان خوب خود می دانند. آخه این که نشد دلیل!؟!
من با دلیل و با اشاره به سخنان علی از شما سوال کردم. من برای حرف خودم استدلال آوردم.

به هر حال متشکر از وقتی که گذاشتی.
در آخر می خواهم یه چیزی بهت بگم و بس:
یادت باشه ان علی که تو ازش یاد میکنی چه گفته در خطبه 80. اگه فرصت شد خطبه 80 را برا دوستان و آشنایان زن خودت بخون.

بدرود

Anoniem zei

خدمت کیوان:
مرسی از متنی که نوشته بودی. دلایل شما دست کمی از دلایل هادی نداره:
اگر قرآن را بگشاییم با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می شود و این آیه بیش از هر آیه دیگری در هر جای قران تکرار شده است.
آیا این دلیل است که اسلام دین محبت است؟! پس مجازاتهای اسلامی چیه؟
من نمیدونستم که اسلام دو معنی دیگه هم میده.
معنی عشق را تا به حال نشنیده بودم. عشق به چی؟ به تسلیم شدن؟