27 december, 2009
25 december, 2009
تاسوعا
13 december, 2009
درگذشت یکی از دوستان
06 december, 2009
30 oktober, 2009
25 oktober, 2009
نگاهی کوتاه به فیلم Law Abiding Citizen
فیلم (شهروند مطیع قانون) کار : ف، گری گری ( اولی را به فتح گاف بخوانید و دومی را به کسر گاف و را) ساخته آمریکا و تولید 2009 است
20 oktober, 2009
تولد حضرت معصومه (سلام ا... علیه
12 september, 2009
11 september, 2009
شب دوم قدر
08 september, 2009
شب اول قدر
01 september, 2009
جشنواره ادبی اینترنتی کافه نادری 2
جشنواره ادبی اینترنتی کافه نادری 2
بخش ادبیات انجمن خورشید
برای تهیه مکانی جهت ارائه کارهای ادبی برای ایرانیان و فارسی زبانان سراسر دنیا تصمیم گرفت تا جشنواره ادبی اینترنتی کافه نادری را راه اندازی کند ( کافه نادری یک کافه معروف در تهران است که سالها مرکز تجمع نویسندگان و شعراء بزرگ و معروفی بوده است )
به جهت سهولت ارسال آثار شرکت کنندگان می توانند کارهای خود را توسط میل ( پست الکترونیکی ) ارسال کنند. به این وسیله هم ارسال آثار راحت می شود و تعداد بیشتر از هنرمندان می توانند در این جشنواره شرکت کنند.
این جشنواره برای اولین بار در سال 2008 به زبان فارسی برگزار شد و در 2 بخش جوایز آن به شرح زیر اهداء شد.
1- بخش نثر: خانم سمیرا مهدی نیا - از ایران
2- بخش شعر: آقای فرشاد توکلی - از ایران
...............................................
شرایط شرکت در آن
1- آثار هنرمندان باید تا تاریخ 1 نوامبر 2009 به انجمن رسیده باشد.
2- جشنواره در 3 قسمت 1- نثر 2- شعر 3- نمایشنامه برگزار می شود
2- کارها می تواند با یکی از دو نوع دیجیتال ( ورد – یا – پ دی اف ) ارسال شوند
مسئولیت باز نشدن کارها با فونت های غیر معمول به عهده دوستان هنرمند است و کار آنها ارزش گذاری نمی شود
3- هر کدام از هنرمندان می توانند حداکثر تا 5 اثر ارسال نمایند.
4- آثار ارسالی باید به عنوان ضمیمه فرستاده شود بدون نام هنرمند ( نام و مشخصات هنرمند در خود میل نوشته شود )
5- آثار ارائه شده نباید به هیچ عنوان در جشنواره و مسابقه دیگری قبلا شرکت کرده باشد.
6- کارها باید با آدرس اینترنتی
ارسال شوند.
.................................................
جوایز جشنواره کافه نادری:
به نفرات برگزیده در هر رشته جوایز زیر تقدیم می گردد.
1- لوح تقدیر
2- تندیس جشنواره
3- جایزه نقدی
.................................................................................
نکات دیگر:
1- کارهای برگزیده شده در یک مجموعه به چاپ خواهند رسید
2- کارها ارائه شده توسط یک ژوری 10 نفره قضاوت می شود.
3- انجمن خورشید مستقل است و به هیچ جریان و گروه سیاسی وابستگی ندارد.
4- کلیه افراد حقیقی و مراکزی که تمایل دارند تا از نظر مادی به بهتر برگذار شدن کافه نادری کمک نمایند، می توانند با آدرس اینترنتی:
تماس حاصل نمایند
به امید حضور شما در کافه نادری 2
انجمن خورشید
17 augustus, 2009
نگاهی کوتاه به فیلم The Ugly truth
07 juli, 2009
از این اداهای دمکراتیک بودن ایرانی ها دیگر حالم بهم می خورد
فرصت خوبی پیش آمد که چند خطی بنویسم برای همه آنهائی که دوغ و دوشاب را قاطی می کنند ( شاید نه به عمد بلکه به نادانی و جهل ) روز 6 جولای پیغامی را در بالاترین گذاشتم و تولد مولی المیرالمونین علی (ع) را تبریک گفتم.
امروز مراجعه کردم و دیدیم که برای آن پیغامهائی گذاشته شده است که بعضی از آنها نشانه خریت و بی شعوری و نادانی و همه صفت های دیگر غیر انسانی کسانی است که دارند به خیال خود برای دمکراسی و آزادی فکر و نظر زنجیر پاره می کنند در حالی که شعورشان هنوز آنقدر کم، پائین و احمقانه است که بقول شاعری: وای اگر از پس امروز بود فردائی!
روی سخنم با این اشخاص است که همیشه به علت دگمیت و نفهمی فکر کرده اند که هر کس سبیل داشت پدرشان است.
خیر عزیز اینطور نیست، قبل از اینکه گلویت را برای چیزی پاره کنی باید اول بنشینی و با خودت در مورد آن فکر کنی و ببینی که اصلا آن را می فهمی یا نه.
دمکراسی، آزادی اندیشه و بیان و آزاد بودن در اظهار عقیده شخصی کلماتی هستند که همه ما همیشه از آنها بوفور استفاده می کنیم، اما حقیقت اینکه چقدر از این کلمات را می فهمیم در عکس العمل های ما روشن می شود.
فحش و ناسزا گفتن و در مورد چیزی نظر دادن که به اندازه گاو از چند و چوند آن آگاه نیستیم و اگر 2 ثانیه فکر کنیم برایمان واضح می شود که این حرف با حرفی که دیروز زده ایم تفاوت دارد، ما را به این نتیجه می رساند که حرف دیروز حرف ما نبوده و چون عده ای آن حرف را زده اند ما هم مثل طوطی آن را تکرار کرده ایم، بدون آنکه شعور فهم آن را داشته باشیم.
منفی دادن و اعلام اینکه این لینک ( در اینجا من منظورم لینک خودم در بالاترین است) توهین آمیز است مسلما نشانه توهین آمیزی این لینک و نوشته نیست، بلکه نشانه عدم شعور، خریت و نداشتن تحمل برای شنیدن حرف و نظر دیگران است.
نشانه این که متاسفانه شعور من که نوشته تو را می خوانم و اگر آن را بر اساس ذهنیت خودم نمی بینم و یا آن را قبول ندارم رد می شوم از تو که مطلبی را می خوانی و بدون اینکه شعورت به درک آن برسد سعی در حذف آن می کنی بیشتر است و برای اینکه من را به این نتیجه می رسانی در من دو ذهنیت یجاد می شود
اول: خوشحال می شوم که آدم هائی هستند که شعور من از آنها بیشتر است
دوم: ناراحت می شوم که اگر خدای ناکرده ذهنیات این آدم ها بر بقیه و عموم جامعه حاکم شود آنوقت باید زمین ایران را شخم زد و بذر دیگری پاشید که از این گند و کثافت چیز خوبی در نخواهد آمد.
در این لینک سایتها(بالاترین، دنباله و...) بودن زندگی ما را تعیین نمی کند، چون تا چندی قبل اینها اصلا وجود نداشتند، پس زندگی من منوط به این سایتها نیست، اما این نوع برخورد دلیل بسیار خوب و روشنی است که چرا ایران و ایرانی هیچوقت با این همه هارت و پورتی که داشته است به هیچ کجا نرسیده و نخواهد رسید.
چه این چیزها ادامه داشته باشد و چه نه، من زنده ام و زنده خواهم ماند و می نویسم هر آنچه را دوست دارم و به آن اعتقاد دارم و از آن لذت می برم.
من را نمی توان حذف کرد حتی اگر ...
یا علی
06 juli, 2009
03 juni, 2009
نگاهی کوتاه به فیلم Afro Samurai
فیلم سینمائی کارتونی و یا فیلم کارتونی سینمائی ( آفرو سلمورائی ) ساخته آکاشی اوکازاکی و محصول مشترک آمریکا و ژاپن است
فیلم چیز جدیدی نیست
داستان مثل تمام داستان فیلم های آمریکائی در مورد آدم تک و تنها و دربدریست که از بقیه هم معمولا در زد و خورد و بکش بکش بهتر است
سعی می کند که درس به اسلحه نبرد تا اینکه او را مجبور می کنند و او هم سلاحش که در این فیلم شمشیر سامورائیست را می کشد و همه را قلع و قمع می کند
اولین فیلم کارتونی است که سامورائی آن سیاه پوست است
و این خودش می تواند برای نشان دادن عدم گرایش هالیوود به نژاد پرستی خوب باشد، اما از آنجا که مسلما نمی تواند کسی بجز آمریکائی های سفید پوست درست و حسابی از آب در بیاید
این سامورائی سیاه پوست ما هم بر خلاف تمام سامورائی ها دائما در حال کشیدن سیگار و سیگاریست
01 juni, 2009
نگاهی کوتاه به فیلم UP
این کمپانی کارش را با سفرهای ماجرائی آندره و والی ب در سال 1984 و از آن زمان هر چند وقتی با فیلم جدیدی و تکنیک جدیدتری توانسته همواره تحسین ها را برانگیزد
فیلم ( آپ ) هم مثل بقیه فیلم های پیکسار فیلمی برای همه تمام تقسیم بندی های سنی است
البته این به این منظور نیست که فیلم های این کمپانی برای همه محدوده های سنی ساخته می شود بلکه منظور از این نظر این است که بزرگسالان هم می توانند از آنها لذت ببرند حتی خیلی بیشتر از خیلی فیلم هتئی که برای بزرگسالان ساخته می شوند
این فیلم داستان بسیار ساده دارد و مانند بقیه کارهای پیکسار تکنیک خیلی خوبی بطوری کخ آدم دیگر در میان این همه احساس و لطافت بدنبال حقه های اسپشیال افکت نمی گردد و فیلم هم مثل بقیه فیلمهای انیمیشن شبیه بازی های خشن و کامپیوتری نیست
در نهایت اگر مثل من دیگر مدتهاست فیلمی به دلت ننشسته است
پیشنهاد می کنم این فیلم را ببین
صد البته به دیدنش می ارزد
28 mei, 2009
نگاهی کوتاه به تصاویر متحرکی به اسم اخراجی های 2
اخراجی های دو هم آمد
و عجیب افتضاحی بود
درباره این تصویر متحرک نوشتن بسیار مشکل است چون برای نوشتن باید نکته ای باشد که بتوانی بر اساس آن کار را شروع کنی و این مجموعه تصاویر متحرک هیچ نیست
قبلا در مورد اخراجی های یک گفته بودم که فروش زیاد آن نشانه عدم شعور و درک زندگی و جنگ و انسانیت و عرف و اخلاق و .... است
گفته بودم که این ملتی که برای هر چیزی کوچکی یقه می دراند، وقتی کسی اینطور به شعورش توهین می کند، می رود و میلیونی این تصاویر متحرک را می بیند
کجا هستند آنهائی که اگر جائی کسی جوک با لهجه ترکی بگوید می خواهند جرش بدهند و این را علامت بی شعوری طرف می دانند، یکی بیاید و بگوید کدام جوک ترکی که شنیده است اینقدر سخیف و پست بوده است
در اخراجی های دو کار بسیار سخیفتر از اولیست
اینترنت را نگاه من، سری به وبلاگ ها و اتاق های چت بزن و ببین که این ملت فرهیخته چطور صبح تا شب سخت مشغولند تا کار بزرگ و مهم و بی نظیری انجام بدهند و چطور برای هر چیزی و هر نظری که هر کسی در یک وبلاگی یا سایتی گفته، عکس العملی حاضر و آماده کنند
حالا این انبان نوشته ها و مدعاها را داشته باش و ببین همین ملت که همیشه همه چیز را بهتر از همه می داند، فروش این تصاویر متحرک را به میلیارد می رساند و کمک می کند که سازنده آن خود را از همه طلبکار بداند و همه را برای اظهار نظری که می کنند دشمن بخواند و گیج بداند و با صدای بلند بگوید که: نه هیچ از هنر می فهمد و نه از سینما ( حالا چه کسی می تواند با این سازنده حالی کند که این تصاویر متحرک سینما نیستند )
نوشته این ساخته آنقدر مزخرف است که اگر قرار بود و اجازه آن را همه در این حد داشتند به در همین حد مبتذل هزاران می شد در ایران نوشت ( اما کو اجازه اش، تازه اگر اجازه اش هم بود آن کسی که همه چیز را زیر پا بگذارد و چشم هایش را ببندد و چنین چیزی را بنویسد شاید پیدا نمی کردی )
ساختن این تصاویر چیزی هم به نام کارگزدانی طلب نمی کند که اگر می کرد سازنده فهم کلمه کارگردان را داشت و می دانست که به کسی که فقط بتواند بگوید صدا، دوربین، حرکت، کارگردان نمی گویند
مشکل بزرگ من با این فیلم بازیگران آنند
آنهائی که قبلا کار کرده اند و با کارگردانان دیگر همکاری داشته اند، از آنها بعید بوده که در چنین سیرکی بازی کنند ( و شاید برای همین است که در این فیلم کسی به خودش زحمت بازی جلوی دوربین را هم نداده است )
عده ای می گفتند بازیگر اگر بازی نکند بس چطور نان بخورد؟ راستش من جوابش را نمی دانم، فقط هر وقت هر کس چنین توجیحی می کند یادم از نوشته اول کتاب نون و القلم ، جلال آل احمد می افتد که می گفت: زینهار که کلام را به خاطر نان نفروشی
هر صحنه این تصاویر پر از اشکال و منطقی، هنری و فکریست که درباره آن صحبت کردن و به آن پرداختن وقت زیادی می خواهد و ... که در این حقیر نیست
آخر فیلم نوشته ای می آید بدین مضمون:
این داستان ادامه دارد
و جائی خواندم که قرار است تئاتر آن هم ساخته شود
شاید مقصود همان است که در فیلم گفته شده: در داخل هواپیما آن خانم چادری بعد از صحبتش پشت بلندگو می گوید:
اگر پام رو زمین بود، می دادم همین آقای ده نمکی که می گن، چوب تو ...
این پیام فیلم است
اگر از تصاویر متحرک آقای ده نمکی همینطور اسقبال شود آیشان، چوب توی ...
27 mei, 2009
شهادت حضرت فاطمه (ع
19 mei, 2009
درس زندگی 41
برای انجام این کار باید از رشد فکری برخوردار باشید و شوق کمک و خدمت در سر داشته باشید
09 mei, 2009
تئاتر دانشجوئی و دانشجوی تئاتری
شاید قبل از شروع می دانستم که نوشتن این چند خط می تواند فحش و بدبیراه و کلی نقل و نبات برایم همراه بیاورد، اما همان چند نفری که در دنیا مرا اتفاقی می شناسند می دانند که من متاسفانه هیچوقت از این بابت نترسیده ام و اگر عمری بدنیا باشد نخواهم ترسید
اما چندیست که درباره چشنواره دانشجوئی نوشته می شود و بحث می شود
امروز هم نوشته ای خواندم که نویسنده در آن از نظرات چند تن از اساتید دانشگاه و هنرمندان هم استفاده کرده است
مساله تئاتر از دیدگاه کلی آن از سالها پیش دارای مشکل و نارسائی است
تئاتر پیش از اینکه در چهارچوب یک سالن و اجرا قرار بگیرد یک اندیشه و یک احساس است و ارائه درست این اندیشه و احساس منوط به داشتن دانش و بیشتر از آن استعداد، علاقه و تلاش نیاز دارد و بس
هر کسی ( نمی گویم هنرمند، که هر که تئاتر کار می کند لزوما هنرمند نیست فقط کسی است که از بد حادثه و بیکاری و یا تشویش بقیه و یا مد به این کار می پردازد) که می خواهد تئاتر کار کند باید چیزی داشته باشد و یا لااقل سعی کند که پیدا کند و آن فهم این کلمه است : تئاتر
تئاتر دانشجوئی هم در این سالها به همین درد مبتلا شده است ( مسلما منظور این حقیر همه کارها و همه دانشجویان این رشته نیستند ) اما چیزی که باید روشن شود و در اصل روشن هست و ما معمولا آن را نمی خواهیم ببینیم این است این که در دانشگاه شعور تئاتر به کسی درس داده نمی شود و فقط اصول تئوری و آکادمیک آموخته می شود ( البته اگر آن هم آموخته بشود)
يدالله آقاعباسي، نمايشنامهنويس، مترجم و مدرس تئاتر
به طور كلي روحيهاي كه در مجموع و نه فقط در رشته تئاتر بلكه تمامي رشتههاي هنري وجود دارد به برنامههاي غلط آموزشي و پايههاي نادرست تربيت دانشجو باز ميگردد، اينكه دانشگاههاي ما تنها تبديل شدهاند به توليد فناوران هنري نه هنرمند. بنابراين وقتي دانشجو فارغالتحصيل ميشود اگر خيلي خوب هم كار كرده باشد، يك فناورخبره است.بزرگترين آسيبتئاتر دانشجويي به سطح پايين آموزش و سطح پايين علمي استادان اين رشته دردانشگاهها بازميگردد
سطح علمي پايين استادان اگر در يك كلام به دنبال مهمترين آسيب تئاتر دانشجويي هستيم، بدون هيچ زياده گويي بايد اعتراف كنيم كه بزرگترين آسيب تئاتر دانشجويي به سطح پايين آموزش كه ناشي از سطح پايين علمي استادان اين رشته در دانشگاههاست بازميگردد
منوچهر اكبرلو، نمايشنامهنويس و مدرس تئاتر
يكي ديگر از آسيبها و موانع پيشرفت تئاتر دانشجويي، به ضعف مبرم تئاتر حرفهاي ما باز ميگردد؛ جايي كه استادان و بزرگاني كه دانشجويان آنها را به عنوان الگو پذيرفته اند و كارهاي آنها را در تئاتر شهر دنبال ميكنند، به وضوح در مييابند كه نوآوري و جسارت تنها فايده اش انزوا و مهجوري است در حالي كه با تقليد كوركورانه از آثار دست چندم و به تار و پود رسيده از شدت فرسودگي ذهنيات همين كله گندههاي تئاتر ميتوانند راهي به تئاتر حرفهاي كشور باز كنند و به قول معروف به موفقيت و غايت هدفشان برسند
این اصلا به آن معنی نیست که حالا دانشجویان باید همه دانش تئاتر را نادیده بگیرند و هر چه می خواند بر صحنه بیاورند با این ایده که ما فکر می کنیم که این درست است و آن نه و
ما باید در خودشان روحیه یادگیری، پشتکار، علاقه به دانستن و آماده بودن برای شنیدن ایده های دیگر را یاد بگیریم. باید خواند و خواند و خواند و دانست که خواندن به آدم چیزی را یاد نمی دهد به جز کلمات و اسمهای زیاد و بر اساس آن احساس فهمیدگی و غرور. با فهمیدن این کتاب هاست که کار شروع می کند به پیشرفت
امیدوارم که نظرم مغهوم باشد، اگر نبود که به گوشم می رسد
یا علی