16 februari, 2007

بغض


گاهی بغض گلوئی را می فشارد ولی جرات خالی کردنش را نداری

گاهی گریه ای می آید ولی صدایش را خفه می کنی

گاهی چیزی می شنوی و می سوزی اما تحمل می کنی

گاهی دلت فریاد می خواهد اما خفه اش می کنی

همه این کارها را می کنی برای اینکه کسی آسیب نبیند

ویا بیشتر آسیب نبیند


یا علی

Geen opmerkingen: