15 januari, 2005

ما مرده ایم

ما همه مرده ايم، خودمان هم می دانيم اما به رو نمی آوريم.

در دنيا هر چه می گذرد، بگذرد، ما زندگيمان را می کنيم.امروز در دنيا چه خبر است؟

امروز همه دنيا سعی می کند که جلوی دسترسی ايران به تکنولوژی هسته ای را بگيرد در حاليکه اسرائيل بقولی بيش از ۲۰۰ کلاهک هسته ای دارد، دليل آن هم داشتن امکان دفاعی است( و کسی هم چيزی نمی گويد) همين اسرائيل برای دفاع تاسيسات هسته ای عراق را بمباران می کند (و کسی چيزی نمی گويد) کسی نمی پرسد اين نگاه نژادپرستانه اسرائيل چرا مورد قبول تمام عالم است؟ چرا تقريبا هر روز در گوشه ای از دنيا به يادبود قربانيان يهودی در جنگ جهانی دوم راهپيمائی و مراسم برگذار می شود و از ميليونها قربانی غير يهودی نامی برده نمی شود؟ چرا هر روز يهوديان مطالبه ميلياردها دلاری را می کنند که در اين دوران از دست داده اند و کسی نمی گويد که آنهای ديگر هم دارائی هائی داشته اند. چرا همه جا برای يهوديان بناهای يادبود ساخته می شود و از بقيه قربانيان اسمی نمی آيد؟ همه اين نگاه های نژادپرستانه شايد برمی گردد به تعاليم دينی يهوديان ( انشاء ا... شايد بعدآ گوشه ای از اين تعاليم نژادپرستانه در همين صفحه آورديم)

امروز در دنيا ما پدری داريم که برای همه دنيا تصميم می گيرد. هر وقت بخواهد دمکراسی!!! را به هر کشوری که بخواهد می برد. مردم را قتل عام می کند، دارائی های آنان را غارت می کند، فرهنگ و ميراث فرهنگی اشان را از بين می برد، پول تمام زحمتهايش را هم می گيرد و اگر دلش خواست و مطمئن شد که آن کشور را زير فرمان خود دارد آنجا را ترک می کند و هميشه اين را يادآور می شود که همه کاره فقط ايشان بوده است و بس. متاسفانه برای نمونه اين گفتار راه دوری نبايد رفت.

آمريکا بخاطر داشتن سلاح های هسته ای (کشتار جمعی)به عراق حمله می کند{ امروز در خبر آمد بود که قبل از حمله به عراق سازمان سيا می دانسته است که عراق فعاليتهای هسته ای خود را متوقف کرده است و سلاح هسته ای ندارد.

هر که را خواست کشت(نمونه آن مجلس عروسی را هواپيماهای آمريکائی با راکت زدند) و هر که را که خواست شکنجه کرد( نمونه آن زندان ابوغريب) برای زحماتی که کشيد قرارداهای کلان با کارخانجات آمريکائی بسته شد و صدور و فروش نفت را زير نظر گرفت.آخرالامر کشور را به عراقی ها تحويل داد و حالا ضربه کاری آخر را وارد می کند(جورج بوش در پاسخی به نامه دو تن از رهبران کردهای عراق نامه ای نوشته است که قسمتهائی از آن را در زير می خوانيد. به قسمتهای رنگی توجه بيشتری کنيد)

... شما از رياست و مقام حرف مي‌زنيد، در حالي كه اختلافات ميان شما ما را مجبور كرد كه پست رياست را به هيچ‌كدام از شما ندهيم...

... ما پرچمي را با نقشه دو خط آبي به معني دجله و فرات طرح كرديم و شماها را مانند خط زردي در وسط آن قرار داديم ...

... ما دستور داديم كه پرچم كردستان در كركوك ممنوع باشد و ادارات و سازمان‌هاي رسمي، آن را بر بالاي بام نصب نكنند ...

... خودتان يك ضرب‌المثل كردي داريد كه مي‌گويد: «اعراب آورده شده و اشغال‌گر را يك جا جمع مي‌كنيم و قهرمانانه با سنگ، آوارگان [كردها و تركمن‌ها] را پيروز مي‌كنيم ...

خوش باشيد

برادرتان جورج دبليو بوش ـ كاخ سفيد

.....................................................

من دلم سخت گرفته است ازين

ميهمانخانه، مهمان کش روزش تاريک

که بجان هم نشناخته، انداخته است

چند تن ناهوشيار، چند تن ناهموار، چند تن نابيدار

...................................................

{ يا علی }

Geen opmerkingen: