16 maart, 2018

نگاهی کوتاه به کتاب - قضه ما به سر رسید







کتاب و داستان های آن متعلق به سالها قبل است، جمالزاده در زمان خودش نویسنده معروفی بوده است که داستان ها و کتاب های متعددی هم دارد.
جمالزاده هم شاید مثل بیشتر نویسندگان آن دوران(دوران خودش) چون تحصیل کرده بوده این حق را برای خودش قائل است که در هر موردی که می خواهد صحبت کند و نظر بدهد و گاهی برای این که به نتیجه دلخواه خود برسد مجبور به آمیختن هر دوغ و دوشاب می شود.
در مورد اسلام و دین مزدک، گنج های تخت جمشید و غنائم جنگی و ... هر چیز دیگری.
در این مجموعه هر چه توانسته به اسلام و ایرانی و ... گوشه و کنایه زده است(علیا الظاهر این مثال مرغ همسایه غاز است از سالها پیش کاربرد داشته و مربوط به این دوران ما هم نیست)
بعضی پاراگراف های کتاب دوبار آمده، که می تواند کار چاپخانه و چاپ باشد.
در آخر هم چند ترجمه از داستان نویسندگان غیر ایرانی آورده است مانند: چخوف، تولستوی، پالاگومی پادماراژو.
قبلا هم گاهی خدمت دوستان عرض کرده بودم که بعضی کتاب ها در زمان و دوران خودشان بسیار خوبند ولی بعد از آن دیگر چیزی از آنها حاصل نمی شود بجز گرفتن وقت. اگر نظر صمد بهرنگی را قبول داشته باشیم (که در این مورد من با او موافقم) هر نوشته ای به یک بار خواندن نمی ارزد، این کتاب هم مثل خیلی از کتابها باید در زمان خودشان خوانده می شد و الان هیچ چیزی برای ارائه ندارد.
اگر کتاب را در همان زمانهای قدیم خوانده ای که هیچ، اگر نخوانده ای برو سراغ کتاب دیگری.

یا علی  

Geen opmerkingen: