14 november, 2014

نگاهی کوتاه به سریال - بیقرار


این سریال ده قسمتی ده در مورد یک مادر است که بعد از طی شدن مدت محکومیت اش در زندان پی می برد که شوهرش دختر بچه اشان را فروخته و برای پیدا کردن او شروع به جستجو می کند، بعد از پیدا کردن دختر در مراحل بازپس گیری اش دوباره او را از دست می دهد و...
این سریال هم مانند اکثریت قریب به اتفاق فیلم ها و سریال های ایرانی چند مشکل اساسی و کلیشه دارد.
1 – همه آدم های خوب و مثبت آن، آدم های کند، بی بخار، بی عرضه، ندانم کار، شل و وارفته ای هستند(دلیل اینکه جامعه ما اینقدر پس رفته شاید  همین دلیل باشد)
2 – انتخاب بازیگر هم در این فیلم بد است(البته در اینجا منظور این حقیر از بازیگر فقط شخصی است که جلوی دوربین رفته است و نه کسی که بازیگری بلد باشد، که در ایران اینگونه افراد کیمیا هستند)
3 - فیلم در مشهد گرفته شده که و دلیل انتخاب مشهد بجز اینکه مکان ارزانتری است برای ساختن فیلم و سریال، از وجود امام رضا(علیه السلام) هم می شود در فیلم استفاده کرد، هر چند که در این فیلم اصلا آمدن به مشهد و وجود امام رضا(علیه السلام) توجیه منطقی ندارد.
4 – یکی از بزرگترین مشکلات این سریال تیتراژ آن است، علی الظاهر ما هنوز در ایران یاد نگرفته ایم که به هنرها بعنوان یک بدن (ارگان) نگاه کنیم که باید همه چیزش متناسب با هم باشد.
5 – سریال ریتمش کند است و دلیلش شاید به این دلیل باشد(می گویم شاید که بعدا کسی اعتراض نکند) اینگونه سریال ها و فیلم ها دقیقه ای فروخته می شوند و هر چه طولانی تر، پول بیشتر.
6 – از نکته های دیگری مثل کارگردانی که وجود ندارد و فیلمنامه ای که ایراد دارد و گریم که خوب نیست و ... می گذریم.
سریال دیدنی نیست

یا علی

Geen opmerkingen: