02 februari, 2009

نگاهی کوتاه به کتاب عطر سنبل، عطر کاج




این کتاب نوشته فیروزه جزایری دوما است که توسط محمد سلیمانی نیا ترجمه شده است

کتاب در سال 1384 در ایران به چاپ رسیده در پشت آن نوشته شده که یکی از پرفروش ترین کتاب های دو سال قبل در آمریکا بوده است

همچنین نوشته شده که جوایز متعددی کسب کرده و ادامه داده که از جمله یکی از سه کاندیدای نهائی جایزه ترنر و کاندای جایزی پن در بخش آثار خلاقه غیر تخیلی بوده است


به هر حال با استناد به نوشته پشت جلد این کتاب هیچ جایزه ای را نبرده است و فقط کاندید بوده

البته این اصلا نمی تواند دلیلی به خوب نبودن این کتاب باشد، اما می تواند دلیلی باشد که خواننده را جلب کند که این کتاب خوبی است

این کتاب رمان نیست، داستان هم نیست، نوشته ای که به بتوان به آن نوشته ادبی هم اطلاق کرد نیست

این کتاب چاپ شده ورق هائی ا زیک دفتر خاطرات است و بس

البته باز هم می گویم این به این معنی نیست که نوشته خوبی نیست، فقط این را می گویم برای روشن شدن قضیه!!! اما خود کتاب می توان گفت هر چه که هست تاکنون ( تا آن حد و حدودی که این حقیر مطالعه نموده ) دارای یک ویژگی منحصر به فرد است و آن آوردن تشبیهات و هماوردی ها و مثل زدن ها ( نه ازآن نوع مثل که ما در کتاب ها خوانده ایم ) بینظیر است

تا الآن من کتابی را در دست نداشته ام که اینقدر بازی با کلمه و جمله داشته باشد

تعابیر زیاد و اکثرا تازه و خوب که نشان دهنده ذهن خلاق نویسنده است

یکی دو نمونه از این کتاب

................................

صفحه 109 - ... حالا هر سال در ماه دسامبر با بچه هایم یک درخت کاج را می کشانیم توی خانه، و ردی از برگ های کاج برجا می گذاریم تا درخت مسیر برگشت را گم نکند. درخت را با زلم زیمبوهایی تزئین می کنیم که تا نصف انباری را اشغال می کنند. شیرینی های کریسمس را می خوریم که کمک می کند هم در روح و هم در قطر رشد کنیم

صفحه 153- مدیر رستوران مرد هندی درشت اندامی بود با یک دل گنده. دل گنده به بودا می آمد ولی به این آدم نه
..........................

این کتاب ترجمه تحت اللفظی و پر سکته ای دارد که گاهی در خواندن اذیتت می کند

اما، با همه اینها اگر کتاب را گیر آوردی بخوان، قطعا به یک بار خواندنش می ارزد


یا علی


Geen opmerkingen: