26 oktober, 2007

بهانه


این قسمت هائی از یک متن است که از جائی آورده ام

...

زندگی افراد موفق را مورد بررسی قرار دهید تا پی ببرید که تمام بهانه هایی را که یک آدم معمولی می آورد، یک آدم موفق هم میتواند بیاورد ، اما نمی آورد.

من هرگز نشنیده و ندیده ام که فرد موفقی اعم از یک مدیر عامل ، افسر ارتش ، فروشنده ، یا لیدران قدرتمند ، یکی دو بهانه موجه را برای اختفا در پشت آن نداشته باشند.

...

از چه بهانه ای استفاده کنم که به من کمک کند کارم را ادامه ندهم؟

ظاهر نامناسب؟ ضعف بنیه؟ نداشتن تحصیلات ؟ پیری ؟ جوانی ؟ بد اقبالی ؟ همسر ؟ بدبیاری شخصی ؟ مریضی ؟ ترافیک ؟مشغله خانوادگی ؟ کودک داری ؟ کرایه اتومبیل ؟

و هزاران بهانه دیگری که میتوان آورد.

هر گاه که به بهانه ای متوسل میشویم آن بهانه در ضمیر ناخداگاه او نقش عمیقتری می بندد.

اندیشه های ما چه مثبت و چه منفی ، با مداومت در تکرار ، تغذیه و تقویت میشود. بنابراین برنامه ای که به سوی موفقیت دارید ، آن است که خود را در برابر عذر تراشی یا بیماری شکست پذیری واکسینه کنید.

بیماری شکست پذیری به صورتهای گوناگون پدیدار میشود ، اما مخربترین انواع آن بهانه ها فقدان تندرستی ، فقدان هوش ، فقدان سن مناسب ، و فقدان شانس و اقبال است .

سه تخت از چهار تخت بیمارستانها را افرادی اشغال کرده اند که بیماریشان منشا عصبی دارد .

تصور کنید که اگر سه چهارم بیماران ، یاد گرفته بودند که چگونه تنشهای عصبی خود را کنترل کنند ، هرگز سرو کارشان به بیمارستانها نمی افتاد .

تا زمانی که روی خاک هستم ، می خواهم زندگی کنم . چرا باید خودم را نیمه مرده فرض کنم ؟

هر دقیقه که انسان در اضطراب مردن میگذراند دقیقه ایست که می توانست در مردن سپری شده باشد.

سه بهانه برای شما که میخواهید با بهانه فقدان تندرستی مقابله کنید.

1.در باره بیماریهای خود صحبتی نکنید.

2.نگران سلامتی خود نباشید.

3.به خود بگویید« فرسودگی بهتر از شکست است»

...

برای موفق شدن باید با هوش بود. بیشتر ما آدمها در ارتباط با مساله هوش و استعداد دو اشتباه اساسی مرتکب میشویم.

1.هوش و استعداد خود را دست کم میگیریم

2. درباره هوش و استعداد دیگران اقراق میکنیم.

نگرشی که نسبت به هوش خود دارید ، بسیار مهمتر از میزان هوش شماست.

شخصی که ضریب هوشی او صد باشد، به یاری دیدگاهی مثبت ، خوش بینانه و مساعد ، می تواند پول و احترام و موفقیت کسب کند.

تا شخصی که هوشی صدو بیست ، منفی باف ، بدبین ، و تک رو داشته باشد.

به خاطر داشته باشید ، طرز تفکری که هوش شما را هدایت میکند بسیار مهمتر از هوش شماست ؟

یا علی

Geen opmerkingen: