10 november, 2005

نماز شب


این مطلب را جایی خواندم زیباست و درد آور
..........................................................
بندﻩی من! نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است
خدایا! خستـﻪام، نمـﻰتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم
بندﻩی من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان
خدایا! خستـﻪام، برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم
بندﻩی من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
خدایا! سه رکعت زیاد است
بندﻩی من! فقط یک رکعت نماز وتر را بخوان
خدایا! امروز خیلی خستـﻪ شدﻩام، آیا راهی دیگر ندارد؟
بندﻩی من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
خدایا! من در رخـتخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم مـﻰپرد
بندﻩی من! همان جا که دراز کشیدﻩای تیمم کن و بگو یا الله
خدایا! هوا سرد است و نمـﻰتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم
بندﻩی من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب مـﻰکنیم
بنده اعتنایی نمـﻰکند و مـﻰخوابد
ملائکـﻪی من! ببینید من ایـنقدرساده گرفتـﻪام، اما بندﻩی من جیفة باللیل است، و خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده است، او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است، امشب با من حرف نزده است
خداوندا! دو بار او را بیدار کردیم، اما باز هم خوابید
ملائکـﻪی من! در گوشش بگویید پروردگارت، منتظر توست
پروردگارا! باز هم بیدار نمـﻰشود
اذان صبح را مـﻰگویند، هنگام طلوع آفتاب است
ای بنده! بیدار شو، نماز صبحت قضا مـﻰشود
خورشید از مشرق سر برمـﻰآورد
خداوند رویش را برمـﻰگرداند
ملائکـﻪی من! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟
) از وبلاگ منتظر (

Geen opmerkingen: