20 juli, 2005

انتخاب همسر

انتخاب همسر



آهو خيلی خوشگل بود. يک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهو جون، دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟


آهو گفت: یک مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.


پری آرزوی آهو را برآورده کرد و آهو با يک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.


حاکم پرسيد: علت طلاق؟


آهو گفت: توافق اخلاقی نداريم، اين خيلی خره.


حاکم پرسيد: ديگه چی؟


آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه می آم جفتک می زنه.


حاکم پرسيد: ديگه چی؟


آهو گفت: آبروم پيش همه رفته، همه می گن شوهرم حماله.


حاکم پرسيد: ديگه چی؟


آهو گفت: اعصابم رو خورد کرده، هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.


حاکم پرسيد: ديگه چی؟


آهو گفت: تا بهش يه چيز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.


حاکم پرسيد: ديگه چی؟


آهو گفت: از من خوشش نمی آد، همه اش می گه لاغر مردنی، تو مثل مانکن ها می مونی.


حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آيا همسرت راست می گه؟


الاغ گفت: آره.


حاکم گفت: چرا اين کارها رو می کنی؟


الاغ گفت: واسه اينکه من خرم.



نتيجه گيری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنيد.


نتيجه گيری عاشقانه: مواظب باشيد وقتی عاشق موجودی می شويد عشق چشم هايتان را کور نکند.


(متاسفانه منبع مطلب برای من معلوم نيست)


{ يا علی }


Geen opmerkingen: