06 december, 2011
05 december, 2011
عاشورا
21 oktober, 2011
شهادت امام رضا را تسلیت می گویم
09 oktober, 2011
تولد امام رضا مبارک باد
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دل شکسته من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..
به پای در دلت، ای غریبه تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید.
"خدیجه پنجی"
یا علی
16 augustus, 2011
قوچانی ها
دلیل هم نمی خواهد برای اینکه از روز روشن تر است
ولی برای تمام آنهائی که خدای ناکرده هنوز گیجند و دارند با این حرف ها تلو تلو می خورند عرض می کنم که
بعد از حدود بیست سال دوباره کتاب سیاحت شرق آقا نجقی قوچانی را خواندم
به نظر این حقیر این تنها زندگینامه است که اگر آن را شروع کنی تا تمام نکنی زمین نمی گذاری
مسلما اگر توجه داشته باشی که مربوط به حدود هفتاد، هشتاد سال قبل است و گاهی مباحث بحثی و استدلالی در آن وجود دارد
آنقدر جالب است که برای اینکه اسم این کتاب را آوردم و تشویقت کردم که آن را پیدا کنی و بخوانی برایم آرزوی عاقبت به خیری می کنی
ولی از همه اینها گذشته دیدم تقریبا توام ذهنیات و افکار این قوچانی بزرگ به خودم رفته است
و بجز این آقا نجفی قوچانی تقریبا کسی را ندیده ام که با خداوند و ائمه اینطور صحبت کند
بماند که آنها به حرف این یکی می کنند و به حرف من نه
به هر حال بشدت خوشحال شدم و حال کردم اگر عمری و بود و حالی شاید بعدا قطعاتی از کتاب را برایتان همینجا گذاشتم
ولی از من می شنوید منتظر من نشوید و خودتان این کتاب را گیر بیاورید و بخوانید
یا علی
01 augustus, 2011
04 juli, 2011
30 juni, 2011
18 juni, 2011
وفات حضرت زینب تسلیت باد
15 juni, 2011
تولد مولا امیرالمومنین علی(علیه السلام) مبارک باد
23 mei, 2011
تولد حضرت فاطمه ( سلام الله علیها
12 mei, 2011
خدا را دوست دارم
خدا را دوست دارم، بخاطر اینکه با هر
username
که باشم من را
connect
می کند
........
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا
d.c
نمی کند
..........
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک
Delete
هر چه را که بخواهم پاک می کنم
..…………………………
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه
Friend
برای من
Add
می کند
…….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه
Wallpaper
که
Update
می کند
…….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را
log off
نمی کند
…….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی
SEND TO ALL
نمی کند
……..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم
Invisibel
بروم
……
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء
Friend
هام می ماند و من را
Delete
و
Ignore
نمی کند
……..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه،
Undo
کردن را به من می دهد
…………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را
Install
کرده است
………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام
the line busy
نمی دهد
……..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم،
ON
می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
…………………………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و
shout down
ام نمی کند
………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه
Password
اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم
………………………………………………
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد
…………………………………………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است
……………………………………………………………….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام
no response to
نمی دهد
………
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند
…………………………………………………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است
……………………………………………………………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش
BUZZ
بدهم
…..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
…………………………………………………………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه
Spam
هم تو کارش نیست
……………….
خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
……………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
……………………………………………………………….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
…………………………………………………………….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
…………………………………………………………..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که
….
………………………………………………………………………
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
………………
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
…………………………………………….
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند
……..
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
…………………………………
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
……
خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من
می پذیرد که بگویم
:
خدا را دوست دارم
یا علی
06 mei, 2011
21 maart, 2011
سال 1390 مبارک
یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول والاحوال، حول حالنا الا احسن الحال
16 maart, 2011
شهادت حضرت معصومه(علیه السلام
15 maart, 2011
درس زندگی 44
08 maart, 2011
نگاهی کوتاه به کتاب بانو
این کتاب داستان بلند یا رمانی است در 477 صفحه نوشته خانم پ. فرید که بر اساس مشخصات آمده در کتاب داستانی واقعی است.
اگر معتقد باشیم که داستان، رمان و هر شکلی دیگر از نوشتار داستانی دو گونه اند( یا چیزی را به تو می رسانند و تو را به راهی و ایده ای رهنمون می کنند و با نوآوری و خلاقیت های آن از خواندن آن لذت می بری و یا نوشته ایست که می خوانی برای اینکه وقتت را پر کرده باشی) این کتاب از نوع دوم آن است. نویسنده کتاب در این کتاب سعی کرده تمام اشتباهات زندگی خود را به شانه دیگران بیاندازد و خودش را قهرمانی ببیند که کارهائی می کند بیا و ببین.
ضد و نقیض ها و اشتباهات تکراری نویسنده در این داستان واقعی آدم را به تعجب باز می دارد، که چطور می شود شخصی دائما مشغول تکرار اشتباه های قبلی اش باشد.
نثر آن یک دست نیست و در جای جای آن جملاتی می آید که نه به قبل و بعد خودشان ربط دارند و نه اصلا خودشان در جائی که آمده اند معنای درستی را می رسانند.
به هر حال این کتاب به یک بار خواندنش نمی ارزد.
27 februari, 2011
12 februari, 2011
03 februari, 2011
25 januari, 2011
18 januari, 2011
آخرین مهلت ارسال آثار هنری برا جشنواره کافه نادری
04 januari, 2011
راستی شما از زندگی چه فهمیده اید؟
- فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته "از این قسمت باز کنید” سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله
- - فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله
- فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی "دوستت دارم”. ۶۱ ساله
- فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . ۳۸ ساله
- فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله
- فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه "حالا باشه تا بعد” این یعنی "نه” . ۷ ساله
- فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. ۴۲ ساله
- فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله
- فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم،آن را به نحو احسن انجام می دهم. ۴۸ ساله
- فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند ، من می ترسم . ۵ ساله
- فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب” حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله
- فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم ، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد. ۲۹ ساله
- فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام. ۳۸ ساله
- فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل – رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله
- فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید. ۲۹ ساله
- فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله
- فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله
- فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. ۳۱ساله
- فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! ۲۷ ساله
- فهمــیده ام در زندگی در فکر عوض کردن همسرم نباشم. خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیتها و مراحل مختلفه زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم ۳۱ساله
- فهمیده ام هر کسى مسئول خودش هست، هرکسى تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستى باشم.۴۲ ساله
- فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از ان رد می شود. ۵۰ساله
- فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله
- فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی! ۳۶ ساله
- من هنوز چیزی نفهمیدم, فعلا قضیه خیلی مبهمه. ۳۴ ساله
- من هم فهمیده ام همه چی رو با هم نمیشه داشت گاهی عشق ، گاهی پول ، گاهی آرامش. ۳۶ ساله
راستی شما چی از زندگی فهمــیده اید؟
یا علی