اتاقهاي گاز
يكي از مهمترين ادعاهاي يهوديان و متفقين بعد از جنگ جهاني دوم، اين بود. كه آلمانها، يهوديان را در اتاقهاي گاز ميكشتند، تحقيقات علمي كه دربارهي اماكن مورد ادعا انجام شده، عدم صحت آن را ثابت ميكند:
پروفسور «روبرت فوريسون» نويسنده و محقق برجستهي فرانسوي، متخصص و كارشناس عاليرتبهي اسناد و مدارك تاريخي ميگويد: «من تا سال 1960 به واقعيت كشتار بزرگ در «اتاقهاي گاز» اعتقاد داشتند. پس از چهارده سال انديشه و مطالعهي شخصي و آنگاه چهار سال تحقيق بيوقفه و خستگيناپذير، همانند بيست نفر از نويسندگان «رويزيونيست» (تجديدنظر طلب) تاريخي، اطمينان يافتم كه با يك دروغ بزرگ تاريخي مواجه هستم. از اردوگاههاي «آشويتس» و «بيركناو» چندين مرتبه بازديد كردم. در اردوگاههاي «اشتروتهوف» (در آلزاس فرانسه) و «مايدانك» (در لهستان)، مكانهايي را كه به عنوان «اتاق گاز» معرفي ميشدند، بررسي كردم. سالها اما بيهوده به دنبال فقط يك بازمانده از بازماندگان جنگ بودم كه به چشم خود «اتاقهاي گاز» را ديده باشد، به جتي يك مدرك، فقط يك مدرك راضي بودم؛ اما همين يك مدرك را هم نيافتم. در مقابل آنچه يافتم، تعداد بيشماري مدارك مجعول بود؛ پس از آن با سكوت ، مزاحمت، دشمني، توهين و بالاخره ضرب و جرح و محاكمه مواجه شدم.» (پروفسور روبر فوريسون، اتاقهاي گاز در جنگ جهاني دوم واقعيت يا افسانه؟ ترجمه دكتر سيدابوالفريد ضياءالديني تهران: موسسه فرهنگي پژوهشي ضياء انديشه 1381.) وي در جاي ديگر به عكسهاي ساختگي از اتاقهاي گاز مورد ادعاي صهيونيستها اشاره ميكند و با تعجب ميپرسد، اگر اين عكسها واقعي است، چگونه سربازان آلماني – مورد ادعا – بدون ماسك و بيآن كه كمترين پوششي بر دهان، بيني و چشم خود داشته باشند در اتاقهاي مالامال از گازهاي كشنده ايستاده و بر جان كندن يهوديان محكوم نظارت ميكنند؟!
«فرد لوشتر» متخصص و مهندس اتاقهاي گاز از آمريكا، مكانهايي را كه در «آشويتس»، «بيركنائو» و «مجدانك» به عنوان اتاق گاز مورد استفاده قرار ميگرفت، براي انجام آزمايش انتخاب و ثابت كرد كه اين اماكن براي اين منظور مورد استفاده قرار نگرفته و همچنين حتي يك ذرهي كوچك از تركيب سيانور كه از اجزاء فعال سم«زيكلون B» است و گفته ميشود از اين سم براي كشتار يهوديان در آشويتس استفاده شده، در محل وجود ندارد. اما چيز مهمي كه لوشتر در گزارش خود به اثبات رساند، اين بود كه با فرض اينكه اين تجهيزات بتواند وجود اتاقهاي گاز را به اثبات برساند، به خاطر تعداد بالاي فوت شدگان، سهم هر اتاق گاز 1693 نفر در هفته ميباشد. اين امر از نظر زماني مستلزم 68 سال براي اعدام تعداد 6 ميليون نفر است، يعني رايش سوم بايد 75 سال حكومت كرده باشد تا اين تعداد را كشته باشد.
كورههاي آدم سوزي
از ديگر ادعاهاي صهيونيستها اين است كه نازيها، يهوديان را در كورههاي آدمسوزي ميسوزاندند اين ادعا امروزه به عنوان يك دروغ تاريخي شناخته شده است:
پروفسور «روژه گارودي» در كتاب اسطورههاي بنيانگذاران سياست اسرائيل» ميگويد آنچه كه از كورهها و آثار آن بر جاي مانده، مكانهايي بوده كه مردگان مبتلا به بيماري تيفوس – براي جلوگيري از شيوع آن بيماري – را در آن ميسوزاندند و مسالهي قتلعام يهوديان و سوزاندن آنها مطرح نبوده است. در حقيقت آنچه كه در اذهان مردم جهان از تصوير كورههاي آدمسوزي و اتاقهاي گاز هيتلر بر جاي مانده تنها محصول سينمايي كمپانيهاي بزرگ فيلمسازي صهيونيستها است. آنها بدين وسيله همواره كوشيدهاند تا خود را از اروپائيان طلبكار دانسته و چهرهاي رنجديده از خويش را ترسيم نمايند. (يوري ايوانف؛ صهيونيسم؛: ترجمه ابراهيم يونسي؛ اميركبير؛ تهران؛ 1356؛ ص 129)
«وئيس مارشالكو» دربارهي اتاقهاي گاز و كورههاي آدمسوزي اسناد جالبي ارائه ميكند. مارشالكو توضيح ميدهد كه چگونه زير نظر يهوديان در پايان سال 1945 ميلادي، اردوگاهي چون «داخو» مورد تخريب و بازسازي هدفدار قرار گرفت.
او مينويسد:«قبل از هر چيز منظرهي زيباي سرسبز و بستان گونهي اردوگاه بايد به كلي تخريب ميشد؛ چون براي سينماروهاي امريكايي پذيرش اين امر كه يهوديان را در دل باغ و بستان و بستري از گل و گياه شكنجه ميكردند، كارمشكلي بود، به ويژه وقتي آنها را به سينماها كشانده بودند تا صحنههاي مخوف وترسناك (اردوگاهها) را نشانشان دهند. از اين رو به كارگران جديد اردوگاه دستور دادند مثلا يك گودال خون كه لولهاي از آن به خارج ميرفت بسازند تا طوري به نظر آيد كه از اين گودال، خون يهوديان از طريق آن لوله تخليه ميشده است. محوطهي استحمام زندانيها، اتاق رختكني آنها و محوطههاي ورودي، تماما بايد بازسازي ميشدند تا به صورتي درآيند كه به كورهي آدمسوزي كه يهوديان ادعا ميكردند، شبيه باشند.» (فتح جهان با دروغي به نام «كوره يهودي سوزي»، سايت علمي يهود.)
شش ميليون كشته يهودي
بر اساس تحقيقات و مستندات تاريخي چنين چيزي نيز اصلا واقعيت نداشته است؛ از جمله:
جمعبندي
2 – مدعيان حقوق بشر با بزرگ نمايي بخشي از جنايات جنگ جهاني دوم كه در مقابل ساير جناياتي كه در اين جنگ اتفاق افتاد از جمله بمباران اتمي ژاپن توسط آمريكا و همچنين ساير نسلكشيهاي جهان، سياسيبودن جانبداري خود از حقوق بشر را به اثبات رساندهاند. 3 – بر اساس تحقيقات علمي و مستندات تاريخي انجام شده توسط محققان و متخصصان، ماجراي هولوكاست و كورههاي آدمسوزي، اتاقهاي گاز، قتل عام 6 ميليون يهودي و هر آنچه صهيونيستها در اين باره ادعا ميكنند، دروغ محض و يك افسانهي ساختگي است. 4 – با دروغ بودن افسانهي هولوكاست اساس تشكيل دولت اسرائيل و توجه مضاعف به اين مولود بيهويت انگليس و آمريكا، زير سوال نيرود. 5 – بر فرض قبول هولوكاست با چيزي جز «ادعاي ظلم مسيحيان در حق يهوديان» مواجه نيستيم؛ چرا وقتي غرب با دفاع از هولوكاست ادعاي جبران خسارت وارده به يهود را دارد، اين خسارت را از جيب ملتهاي ديگر پرداخت ميكند؟ اروپا در صورت پافشاري بر وقوع هولوكاست و جبران خسارت، بايد قسمتي از زمينهاي خود را در اختيار صهيونيستها قرار دهد. تنها اين گونه، غرب ميتواند خود را از چالشي بزرگ در مقابل يهود – كه خود را مظلوم ميدانند – و يك ميليارد مسلمان رهايي بخشد. 6 – واقعيت اين است كه افسانهي هولوكاست يا فلسفهي وجودي دولت اسرائيل و منافع حياتي صهيونيسم بينالمللي و دولتهاي غربي ارتباطي ناگسستني دارد و برجسته كردن مسالهي هولوكاست صرفا سرپوش نهادن بر ماهيت نامشروع، اعمال توسعهطلبانه و جنايات رژيم اسرائيل در فلسطين و جهان ميباشد. 1 – روژه گارودي در «محاكمه آزادي» بيان ميكند كه رقم شش ميليون را كه تا سال 1971 واقعي ميپنداشته، با «ناهوم گلدمن»، رئيس كنگرهي جهاني يهود، مطرح كرده و گلدمن نيز اعتراف كرده است كه اين رقم را وي تعيين كرده است آن هم براي اين كه مقدار بيشتري غرامت بابت كشتهشدگان يهودي دريافت نمايد. در واقع گلدمن اذعان نموده است كه هيچ سندي در اين خصوص وجود ندارد. (روژه گارودي، محاكمه آزادي، ترجمه جعفريان و ديگران، تهران: موسسه انديشه معاصر، 1377، ص 8) 2 – مارشالكو بر مبناي شواهد متعدد آماري نشان ميدهد: كل تعداد يهوديان اروپا در سال 1933 بالغ بر 000/600/5 نفر بوده است و اين رقم مورد تاكيد يهوديان آمريكا نيز ميباشد. از اين تعداد يك ميليون يهودي بيرون خط مولوتف – روبين تروپ، اگر كسر شود و اگر يهوديان ساكن در كشورهاي بيطرف و متفقين را هم كسر كنيم، رقم دو ميليون و پانصدهزار باقي ميماند؛ در حالي كه بنا بر نظر كارشناسان، كل يهوديان ساكن در قلمرو هيتلر و هيملر به نيم ميليون هم نميرسيد. (اسرائيل شاهاك، تاريخ يهود، مذهب يهود، بار سنگين سه هزاره، ترجمه مجيد شريف، تهران: نشر چاپخش، 1376، ص 20) 1 – نحوهي برخورد غرب با هولوكاست و جلوگيري از تحقيقات علمي و مستند دانشمندان نه تنها با ادعاي آزادي عقيده و بيان، منافات دارد بلكه خود حاكي از ساختگي و غيرواقعي بودن اين قضيه است
{ علیرضا محمدی }
یا علی